فرزندم رجب
همه چیز گل و بلبل است ننه؟
قربان تو؛ مادر رجب
فرزندم رجب
همه چیز گل و بلبل است ننه؟
قربان تو؛ مادر رجب
فرزندم رجب
این تیرها مگر قرار نبود مشقی باشد ننه؟
قربان تو؛ مادر رجب
فرزندم رجب
از صدا افتاده دیگه تار و کمونچه
مرده میبرن کوچه به کوچه ننه.
قربان تو؛ مادر رجب
فرزندم رجب
از دردی که تو میکشی
من گاز اشکآور نزده
اشکم در آمده است ننه.
قربان تو؛ مادر رجب
فرزندم رجب
دیروز ندیدمت ننه
نرسیده به میدان انقلاب وایسا ننه.
شاید ببینمت.
قربان تو؛ مادر رجب
فرزندم رجب
یک شب یلدای سرد داشتم من
لابد در آن چاردیواری تنگ و سرد
برای تو هر شبش یلداست ننه
قربان تو؛ مادر رجب
فرزندم رجب
تسلیت میگویم ننه.
قربان تو؛ مادر رجب
فرزندم رجب
امروز را بنشین خانه و تخمه بشکن ننه.
قربان تو؛ مادر رجب
اثر بالا متعلق است به شهریار نمیدانم چند ساله از اینجا که برای رجب و مادرش فرستاده است. قربانت بروم ننه.
.
فرزندم رجب
به این نقاشی نمرهی چند میدهی ننه؟
نظرت در کل چیست ننه؟
قربان تو؛ مادر رجب
فرزندم رجب
برای بزرگداشت روز دانشجو
از اینور خیابان دوانیدنم آنور
از آنور هلانیدنم اینور ننه.
قربان تو؛ مادر رجب
فرزندم رجب
بمیرم الهی ننه
روزت مبارک.
قربان تو؛ مادر رجب