۱۳۸۹ مرداد ۵, سهشنبه
سلام جهان!
۱۳۸۹ تیر ۳۰, چهارشنبه
نسبت رجب و مادر رجب
: نسبت شما دوتا چییه؟
- من مادر رجبم، این هم فرزندم رجبه.
: اوا... شما مادر رجبی؟ خیلی خجالت کشیدم ننه. ببخشی...
- خودت که هیچی ننه، برو ببین مادراتون چقدر دارن خجالت میکشن از دست این کارهاتون.
2
: شما چه نسبتی با هم دارید؟
- من رجبم. این هم مادر رجبه. اینجا هم همونطور که میدونید و میبینید دربنده.
: خیلی خب، وقت ملاقات تموم شده، پا شید، پا شید ببینم...
- ببخشی شما به روح اعتقاد داری؟
۱۳۸۹ تیر ۲۶, شنبه
آگهی آزمایشی
فرزندم رجب
عیبی ندارد ننه...
اگر راسراستی رفع فیلترم کرده باشندمن هم صداش را در نمیآورم و
به کسی چیزی نمیگویم ننه
قربان تو؛ مادر رجب
۱۳۸۹ تیر ۲۲, سهشنبه
آگهی مخصوص سالگرد و نامهی مادر رجب به دوستان رجب
ما بیشماریم.
میگویی نه؟ بشمار.
قربان شما؛ مادر رجب
سلام دوستان رجب
یک سال از راهاندازی این وبلاگ گذشت ننه. در این
مدت در اعتماد ملی و ایراندخت و پیک سبز آگهی چاپ
کردم. حالا... بگذریم مادر جان...
تک تک شما فرزندان این سرزمین،
رجب من هستید. فقط خواستم بگویم درست است که رجب هنوز دربند است و خبری ازش
ندارم، اما هم من، هم رجب به شما افتخار میکنیم.
دوستتان دارم مادر. بوس.
۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه
آگهی مخصوص لایکدیس و لایکخور!
فرزندم رجب
به اطلاع میرساند
اینجا لایک آدم را میخورد ننه.
قربان تو؛ مادر رجب
فرزندم رجب
لایکدیسات هستم ننه
برگرد
قربان تو؛ مادر رجب
ننه این آگهی جنبهی تبلیغاتی دارد! از بس سایت این فرزندانم شسته رفته و
تر و تمیز از آب در آمده. خواستم اینطوری بهشان بگویم: «خسته نباشید
ننه.»
۱۳۸۹ تیر ۱۸, جمعه
آگهی مخصوص بازار تهران
فرزندم رجب
ننه به نظرت هوا گرم بود تعطیل کردند
یا هوا پس بود؟
قربان تو؛ مادر رجب
فرزندم رجب
برای اضافه شدن دوزار مالیاتشان اعتصاب میکنند
برای هزار هزار مردمشان، یک سوت سر بالا هم نمیزنند
بازار هم بازارهای قدیم. آره ننه
قربان تو؛ مادر رجب
فرزندم رجب
این بازار، بازار بشو نیست
تا وقتی که پشت مردمش نباشد
اصلا برو بهشان بگو بروند جلو بوق بزنند بابا
قربان تو؛ مادر رجب
آگهی 18 تیر 1389
فرزندم رجب
کاش جای هجدهم تیر که صدای تیر شنیدیم
و ستون فقرات من تیر کشید
برف بود، زمستان بود، 18 بار اسفند دود میکردیم
که رفع شود این بلا به دفع صد شر
فهمیدی ننه چی گفتم؟
قربان تو؛ مادر رجب
برای پارهای توضیحات باید بروم
این دفعه دیگر شوخی هم نداشنتد
قربان تو؛ مادر رجب
۱۳۸۹ تیر ۱۴, دوشنبه
آگهی مخصوص بمب خبری
فرزندم رجب
نیازی به بمب خبری اینها نبود
جام جهانی که راه افتاد
تو و باقی دوستانت که دربند هستید، به راحتی فراموش شدید
بمیرم براتون، الهی ننه
قربان تو؛ مادر رجب
فرزندم رجب
روزی چهل ساعت برنامهی فوتبالی پخش میکنند
که یک دقیقه برای به تو فکر کردن در ذهن مردم نماند
قربان تو؛ مادر رجب
۱۳۸۹ تیر ۱۱, جمعه
آگهی مخصوص گوگلریدر!
فرزندم رجب
از این خوراکیهای من که دوست داشتی
به دوستانت هم تعارف میکنم
که بخوانند و بخورند
قربان تو؛ مادر رجب
فرزندم رجب
و در این روزهایی که تو دربندی
من یا کتاب میخوانم یا گودر میکنم ننه...
وقتی برگردی
باز هم برای هم کتاب میخوانیم
اما یادت باشد هر کسی باید برای خودش گودربازی کند! آره ننه!
قربان تو؛ مادر رجب
قربون چشمهاتون برم، یک نگاه هم به اینجا بندازید. ربط داره به این آگهیها مادر.