سسسسلام... خیلی خوشحال شدم این وبلاگو دیدم! آگهی های مادر رجب خیلی تفکریه... من که چیزی حالیم نمیشه! ولی از قول من به ستون نو.بت شما "پارمیدا" بگین خیلی خوب کار میکتنه!!!
ننه امروز فقط همین یه آگهیو داشتی؟ راستی جرا تیترشو نذاشتی؟ ننه دلمون کلی تنگ شده بود. ترسیدم نکنه حالا که پوریا رفته تو هم بخوای بری. اما نرفتی. باز خوبه برای تو می تونم لایک دیس بزنم.
اول مطلب قبل را خوانده باشید تا در جریان سخنان درفشان ان برتخت مجلس نشسته ان پهلوان دل شکسته قرار گیرید و اینک ادامه افاضات ما:
ایشان با الهامات خاصه که در ید بیضاء اقاسید محمود جان(( فی المثل هاله نور)) و طرفداران ان جناب مستطاب است فرمایش کرده اند که منتظر اعترافات قسمت دوم ((خدائی از لاست و بیست و چهار)) پر کشش تر است باشید که دنیا را تکان خواهد داد
اقا جان شما سیمتان با چه ولتاژی با علم غیب وصل است که هنوز طرف اعتراف نکرده از ته اعماق روح و روانش خبر دارید پدر جان؟؟تازشم نحوه جاسوسی سازمانهای رنگی کننده را از حفظ فوت ابی اقا؟؟اقا شما میتوانی بروی سازمان زلزله نگاری انجا حتما بکاری خواهی امد!!!!!!!! اقا حالا زلزلهه چند ریشتر است؟؟؟
چون ما هم تنمان به تنه اقا جانها خورده یکمی هم ما هاله نورمان گرفته میخواهیم اسرار هویدا کنیم البت با اجازه گل محمود جان اه اه از اقا الهام یادم رفت اجازه بگیرم
یکی از مجرمین ((انان مادر زاد مجرم بدنیا امده اند)) در جلسه کون فرانس:
من خودم تاکسی دربست گرفتم با سید محمد خاتمی و میر حسین موسوی و البت شیخ کروبی هم با ما بود چهار تائی رفتیم دفتر سازمان سیا در تهران ادرسش دست برادرا هست. در ان محل خود جرج تنت((رئیس سازمان سیا)) با رئیس (ام ای پنج) سازمان ضد جاسوسی بریتانیا ((یک نگاه به یکنفر میکند دو تا سلفه میزند)) و رئیس موساد هم حضور داشت.انجا شخصا چهار صد میلیون را چهار قسمت کردند دادند ما چهارتا و مقداری پارچه نرم مخملی...... ادامه در وبلاگ
ننه جون رجب یه پیشنهاد داشتم واسه دولت مردمی!!بگید بهش صادق محصولی رو به پست ثابت "گزارشی از سلامت انتخابات دهم " منصوب کنن چون فکر میکنم زین پس بعد از تلاوت قرآن در کلیه مراسم دولتی باید صادق جان یه دور پرزنت کنه قضیه انتخابات سالم رو!!
روز صحنه داخلی: هشتصد تا دوربین اق عزی. پنجاه چیز دراز((میکروفن)) با ارم عم قزی.پنجاه تا خبردار!!! از کیهان جوان رسالت همگی کمپلت اجمعین مهرورز .
یک صندلی شیک. یک مجرم دیروز غافل اصلاح طلب خوش تیپ و توپل . امروز: چپر چلاق شده . مورد مهرورزی قرار گرفته چشم باز شده سیم وصل شده استکبار ستیز گشته و اینک متن صریح اعترافات:
مجرم:با سلام خدمت کلیه مقامات مهرورز الالخصوص ان مقام عظیم ((الهی فداش شم)) و کمپلت فداش شیم. و با عرض پوزش از عموم احاد ملت مهر دوست مشت محکم بر چش و چار استکبار بزن و هدیه دهنده(...) اعترافات خود را در کمال ازادی عشق محبت ایثار دلباختگی جان بر کفی به عرض میرسانم:
فصل اول اعترافات دوران خردسالیمان:ما از شکم ..... ادامه در وبلاگ
خبر تذکر ارشاد به "اعتماد ملی"، دو کاریکاتور غیر سیاسی، عکسهای شرح دار بدون کنایه سیاسی و دست آخر یک "شب نامه"ی سرد و بی روح، همگی در یک شماره، کافی بود تا همه بفهمند چرا خبری از "پوریا" و "فال قهوه" نیست؛ مشکلی نیست ننه جان! شما و وبلاگت که هستی؛ جای پوریا هم سبز!!!
حالمان که گرفته هوا هم که بس ناجوانمردانه سرد است اینجا راه ها نیز بسته از هر طرف که میروی مجال نفس کشیدن نمی یابی آخر مگر پرنده بی نفس زنده میماند؟ اما من پرواز را یاد گرفتم بگذار پرنده بمیرد.....
سلام وادر همه رجبهای دنیا. ما هم دلمون واسه خیلی چیزا تنگ شده مثلا آزادی های قبل از انتخابات. راستی قراره همه جمعه روزه بگیریم ودعا کنیم همه اسرای سبزمون آزاد بشن وزخمهای روحی وجسمی شون سریع تر التیام پیدا کنه. شما هم اطلاع رسانی کن مادر.
ننه حالا که پوریا دیگخ فال نمیگیره من یکیو پیدا کردم که فال میگیره اسمشو بگم بگم؟؟؟؟؟؟ ننه نمی دونی چیا از آینده میگه آدم شاخ در میاره ولی راس میگه ها چون سندشم موجوده
سمفونی وطن نواخته میشود با هزاران هزار سازی که در دست مردم خيابان است صلح، زيبايی، آزادی همين مردمند ببين آسمان زير گام جوانان میگردد شاعر! با بغض وا شده همنوايی را همچنان شادان بنوا
نما داخلی شب:به علت میزان عظیم و گنده پرتقالی حجم جنایات مجرم عزیز دادگاه تا پاسی از شب ادامه یافته. چیزها اویزان شده((بوم صدا)) یک نفر از مثلا چیزنگارها صداش درامده میگه:((با لهجه اوغانی))اقا نگفتی انقدر طول میکشه ما میرفتیم سر ساختمون که بیشتر پیل میدادن تازه نوستالژی انجا !!!! انقدر زیاد نبود دپرس شدیم ((اقا جانه ))این ننه مرده که هیچ غذای ما چی شد !!!سالن متشنج میشود یکسری برادر لباس فردی میان یارو و دوستاشو میبرن میگه من خبرنگارم که((میگن خفه شو بابا ما چیزنگار ها را میبریم هوا خوری))میگه منکه قلابیم((میگن دیگه بدتر )) صدای شرق ترق اخ کنده کاری از بیرون محوطه میاد. همه ماستها را کیسه میکنن. جو ارام میشه متهم که حسابی شیش دونگه حواسش جمع شده شروع میکنه مثل قناری به اعترافات
مجرم علیه العنه:خب رسیدیم به اغتشاشات کوی دانشگاه ۱-ما در اولین اقدام دادیم در روزنامه سلام را گل گرفتن۲-میر حسین با چهار تا ازبچهای فک و فامیلش خود را به عنوان دانشجو جا زده و شروع به اغتشاش کردند۳-من و کروبی و خاتمی البت با گریم لباس شخصی پوشیدیم قمه زنجیر گاز اشک اور و تفنگ بادیامونو ورداشتیم با بهزاد نبوی تاجزاده میردامادی و زید ابادی و کلهم اجمعین متهمین جنایت کار بازداشتی رفتیم کوی دانشگاه ۴-من با کاتا رفتم تو در کروبی مثل گوجه فرنگی..... ادامه در وبلاگ
فال قهوه آقا پوریا عالمی! آقا پوریا عالمی جان! توی فنجانت کالیبر می بینم! البته کالیبر خاصی است که متعلق به هیچ سلاح نظامی نیست، می گویید نه، خودتان بیایید بگردید ببینید کدام اسلحه ی سازمانی همچین کالیبری دارد؟ کنار کالیبر آقا ضرغامی را می بینم که می گوید "این کالیبر که کنار من می بینید، کالیبر که نیست، گل و بلبل است!" (البته فرداش کیهان می نویسد "این کالیبر در دنیا فقط همین یکی است و متعلق به اسلحه ی موسوی و خاتمی و کروبی و هاشمی و رجوی و بی بی سی و ایناست. مدارکش هم موجود است!") پوریا جان! توی فنجانت تو را می بینم که دیگر نمی بینم! (مثل دانشجوهای توی فنجان دوم خرداد! یادت هست؟) آقا پوریا جان! توی طالعت می بینم که داری قدم می زنی (خدای ناکرده دنبال رایت که نمی گردی، ها؟) که یک دفعه، آخ حواست کجاست پوریا؟ جسم سخت به این بزرگی را ندیدی؟! حالا برادران با آب فشار قوی خاک پیراهنت را پاک می کنند و برای این که فشارت نیافتد، یک کم زیاد فلفل به خوردت می دهند. رقص نور ماشین قفسی و گاز و اینا هم برای تزیین! می بینی چه قدر تحویلت می گیرند پوریا؟ (خبر فوری! پوریا جان، راجع به کالیبری که توی فنجانت پیدا کردیم، می دانی، آقا ابطحی اعتراف کرده است!) آقا عالمی جان! یک عالم دنبالت هستند! از جاسبی و بابای داماد آقا احمدی نژاد و آقا عزت و رفقا گرفته (که می خواهند تو را ببرند یک جایی که وقتی گفتند بیا بیرون، بگویی "نه جان من همین جا خوب است برادر! استخر و فیزیوتراپی و همه چیز هم دارد!") تا مادر رجب و خواتتدگان جان که ازت خواهش کنند برگردی سر شغل فال گیری! (راستی، این وسط یک توپولوف هم دنبالت است. گمان کنم می خواهد سقوط کند روی سرت!) آقا پوریا جان! توی فنجانت تومور می بینم! پسر جان مواظب خودت باش، این روزها مننژیت شیوع پیدا کرده است! (مصاحبه ی "رابطه ی مننژیت و اعتراف" را خوانده ای؟!) خلاصه اگر کار بدی کرده ای سریع اعتراف کن تا مننژیت نگیری! (سعی کن در مقوله ی اعتراف، آقا ابطحی را سرمشق قرار دهی!) آقا پوریا عالمی جان! جانم، دلم، بیا و برگرد این ستون فال قهوه را ادامه بده! آخر خدا را خوش می آید توی این وضعیت گل و بلبل ستون را رها کنی؟ فقط پوریا جان، آخرین چیزی که توی فنجانت می بینم یک عالمه مردم است که می گویند مواظب جان خودت باش.
فال قهوه آقا پوریا عالمی! آقا پوریا عالمی جان! توی فنجانت کالیبر می بینم! البته کالیبر خاصی است که متعلق به هیچ سلاح نظامی نیست، می گویید نه، خودتان بیایید بگردید ببینید کدام اسلحه ی سازمانی همچین کالیبری دارد؟ کنار کالیبر آقا ضرغامی را می بینم که می گوید "این کالیبر که کنار من می بینید، کالیبر که نیست، گل و بلبل است!" (البته فرداش کیهان می نویسد "این کالیبر در دنیا فقط همین یکی است و متعلق به اسلحه ی موسوی و خاتمی و کروبی و هاشمی و رجوی و بی بی سی و ایناست. مدارکش هم موجود است!") پوریا جان! توی فنجانت تو را می بینم که دیگر نمی بینم! (مثل دانشجوهای توی فنجان دوم خرداد! یادت هست؟) آقا پوریا جان! توی طالعت می بینم که داری قدم می زنی (خدای ناکرده دنبال رایت که نمی گردی، ها؟) که یک دفعه، آخ حواست کجاست پوریا؟ جسم سخت به این بزرگی را ندیدی؟! حالا برادران با آب فشار قوی خاک پیراهنت را پاک می کنند و برای این که فشارت نیافتد، یک کم زیاد فلفل به خوردت می دهند. رقص نور ماشین قفسی و گاز و اینا هم برای تزیین! می بینی چه قدر تحویلت می گیرند پوریا؟ (خبر فوری! پوریا جان، راجع به کالیبری که توی فنجانت پیدا کردیم، می دانی، آقا ابطحی اعتراف کرده است!) آقا عالمی جان! یک عالم دنبالت هستند! از جاسبی و بابای داماد آقا احمدی نژاد و آقا عزت و رفقا گرفته (که می خواهند تو را ببرند یک جایی که وقتی گفتند بیا بیرون، بگویی "نه جان من همین جا خوب است برادر! استخر و فیزیوتراپی و همه چیز هم دارد!") تا مادر رجب و خواتتدگان جان که ازت خواهش کنند برگردی سر شغل فال گیری! (راستی، این وسط یک توپولوف هم دنبالت است. گمان کنم می خواهد سقوط کند روی سرت!) آقا پوریا جان! توی فنجانت تومور می بینم! پسر جان مواظب خودت باش، این روزها مننژیت شیوع پیدا کرده است! (مصاحبه ی "رابطه ی مننژیت و اعتراف" را خوانده ای؟!) خلاصه اگر کار بدی کرده ای سریع اعتراف کن تا مننژیت نگیری! (سعی کن در مقوله ی اعتراف، آقا ابطحی را سرمشق قرار دهی!) آقا پوریا عالمی جان! جانم، دلم، بیا و برگرد این ستون فال قهوه را ادامه بده! آخر خدا را خوش می آید توی این وضعیت گل و بلبل ستون را رها کنی؟ فقط پوریا جان، آخرین چیزی که توی فنجانت می بینم یک عالمه مردم است که می گویند مواظب جان خودت باش. namagah.blogfa.com
ننجون ، الان همه نگران این هستند که زیاد حرف بزنند بعد ببرنشون اونجایی که بقیه هستند بعد تکونشون بدن. معلوم نیست چطوری این عزیزان رو روشن میکنندو تکون میدن که این همه عقایدشون تغییر میکنه. دوست عزیزمون گفت ما رو تکون دادن. پوریا هم نگران شده که شاید قرار باشه ببرنش اونجایی که بعضی ها نی انداختن.
طنز قسمت ششم اعترافات یک مجرم مادر زاد را هم زدیم . ننه خواب تشریف داری یا تو کمائی بیا بیرون دنیا دو روزه اون دورزم نصف روزه .منتظر احاد ملت خس و خاشاک هستیم
ننه پوریا غلط کرده. مردم دارن از جانشان مایه میزارن بعد پوریای شما یه فال نمیگیره؟! خب نگیره کف بینی هم بلد نیست !؟ خب نباشه حد اقل شیر یا خط بندازه تکلیف ما رو روشن کنه وگرنه باید بریم سراغ مرتاض هندیه ها!!!
به اطرافیان افرادی که یکی یا تمام علائم زیر را دارند توصیه می نمایم که در اسرع وقت آنها را تحت الحفظ به روانپزشک تحویل دهند 1- افرادی که به شکل مستمر دروغ می گویند 2- افرادی که دچار توهم های دیداری و شنیداری می باشند 3- افرادی که در شبانه روز به اندازه کافی نمی خوابند 4- افرادی که به پدرشان احترام نمی گذارند 5- افرادی که نتیجه طبیعی دو در دو را ده می انگارند با توجه به نظر روانپزشکان این افراد دچار بیماری اختلال شخصیت بوده و وجودشان در جامعه خطرناک است .باور ندارید؟ از روانپزشک معتمد خود سئوال نمایید .
ننه چی شده؟خبری ازت نیست؟!نکنه با پارچه مخملی خودت رو دار زدی ننه؟!اعتراف نکردی به قتل مایکل جکسون که؟هان؟
پاسخحذفچرا دیگه خبری از فال قهوه نیست؟؟؟؟):
پاسخحذفیک مقام اصلا آگاه گفت پوریا فال قهوه میگیره اما نمی زارن چاپ کنه چون برای روزنامه دردسر میشه خودش گفت به من چه اسنادشم موجوده.
پاسخحذفننه مگه با فال قهوه هم براندازی نرم صورت میگیره؟اشکال نداره ننه یه روزی پوریا هم فال قهوه میگیره همون روز که تو فنجونش یه کوتوله در حال سقوطه!
پاسخحذفسلام ننه,ننه رد باتوم رو دستم خیلی درد میکنه چیکار کنم ننه؟
پاسخحذفنکنه چون قرار بود اجناس چینی رو تحریم کنن این بابا هم قهوه چینی داشته ؟؟؟
پاسخحذفسسسسلام...
پاسخحذفخیلی خوشحال شدم این وبلاگو دیدم!
آگهی های مادر رجب خیلی تفکریه... من که چیزی حالیم نمیشه!
ولی از قول من به ستون نو.بت شما "پارمیدا" بگین خیلی خوب کار میکتنه!!!
ننه امروز فقط همین یه آگهیو داشتی؟
پاسخحذفراستی جرا تیترشو نذاشتی؟
ننه دلمون کلی تنگ شده بود.
ترسیدم نکنه حالا که پوریا رفته تو هم بخوای بری.
اما نرفتی.
باز خوبه برای تو می تونم لایک دیس بزنم.
ننه جون چرا دیگه هرروز آگهی نمیدی؟! آگهیاتم دیگه رنگ و حالی ندارن! نکنه بهت قرص روانگردانی چیزی دادن؟!!!
پاسخحذفدیگه کسی روحی براش نمونده که بخواد فال بخونه یا بخنده.قدم در راه بی برگشت گذاشتیم.درد داره ننه...
پاسخحذفاول مطلب قبل را خوانده باشید تا در جریان سخنان درفشان ان برتخت مجلس نشسته ان پهلوان دل شکسته قرار گیرید و اینک ادامه افاضات ما:
پاسخحذفایشان با الهامات خاصه که در ید بیضاء اقاسید محمود جان(( فی المثل هاله نور)) و طرفداران ان جناب مستطاب است فرمایش کرده اند که منتظر اعترافات قسمت دوم ((خدائی از لاست و بیست و چهار)) پر کشش تر است باشید که دنیا را تکان خواهد داد
اقا جان شما سیمتان با چه ولتاژی با علم غیب وصل است که هنوز طرف اعتراف نکرده از ته اعماق روح و روانش خبر دارید پدر جان؟؟تازشم نحوه جاسوسی سازمانهای رنگی کننده را از حفظ فوت ابی اقا؟؟اقا شما میتوانی بروی سازمان زلزله نگاری انجا حتما بکاری خواهی امد!!!!!!!! اقا حالا زلزلهه چند ریشتر است؟؟؟
چون ما هم تنمان به تنه اقا جانها خورده یکمی هم ما هاله نورمان گرفته میخواهیم اسرار هویدا کنیم البت با اجازه گل محمود جان اه اه از اقا الهام یادم رفت اجازه بگیرم
یکی از مجرمین ((انان مادر زاد مجرم بدنیا امده اند)) در جلسه کون فرانس:
من خودم تاکسی دربست گرفتم با سید محمد خاتمی و میر حسین موسوی و البت شیخ کروبی هم با ما بود چهار تائی رفتیم دفتر سازمان سیا در تهران ادرسش دست برادرا هست. در ان محل خود جرج تنت((رئیس سازمان سیا)) با رئیس (ام ای پنج) سازمان ضد جاسوسی بریتانیا ((یک نگاه به یکنفر میکند دو تا سلفه میزند)) و رئیس موساد هم حضور داشت.انجا شخصا چهار صد میلیون را چهار قسمت کردند دادند ما چهارتا و مقداری پارچه نرم مخملی...... ادامه در وبلاگ
ننه جون رجب یه پیشنهاد داشتم واسه دولت مردمی!!بگید بهش صادق محصولی رو به پست ثابت "گزارشی از سلامت انتخابات دهم " منصوب کنن چون فکر میکنم زین پس بعد از تلاوت قرآن در کلیه مراسم دولتی باید صادق جان یه دور پرزنت کنه قضیه انتخابات سالم رو!!
پاسخحذففرزندم رجب
پاسخحذفننه دلم فیلم هزار دستان میخواد.بدجور هوای شعبون استخونی زده به سرم!!ننه از کجا بیارم؟؟
قربانت:مادر رجب
ننه اخه کجایی گفتم شهید شدی
پاسخحذفروز صحنه داخلی: هشتصد تا دوربین اق عزی. پنجاه چیز دراز((میکروفن)) با ارم عم قزی.پنجاه تا خبردار!!! از کیهان جوان رسالت همگی کمپلت اجمعین مهرورز .
پاسخحذفیک صندلی شیک. یک مجرم دیروز غافل اصلاح طلب خوش تیپ و توپل . امروز: چپر چلاق شده . مورد مهرورزی قرار گرفته چشم باز شده سیم وصل شده استکبار ستیز گشته و اینک متن صریح اعترافات:
مجرم:با سلام خدمت کلیه مقامات مهرورز الالخصوص ان مقام عظیم ((الهی فداش شم)) و کمپلت فداش شیم. و با عرض پوزش از عموم احاد ملت مهر دوست مشت محکم بر چش و چار استکبار بزن و هدیه دهنده(...) اعترافات خود را در کمال ازادی عشق محبت ایثار دلباختگی جان بر کفی به عرض میرسانم:
فصل اول اعترافات دوران خردسالیمان:ما از شکم ..... ادامه در وبلاگ
پی اسم تو می گشتم ته یک فنجون خالی....
پاسخحذفخبر تذکر ارشاد به "اعتماد ملی"، دو کاریکاتور غیر سیاسی، عکسهای شرح دار بدون کنایه سیاسی و دست آخر یک "شب نامه"ی سرد و بی روح، همگی در یک شماره، کافی بود تا همه بفهمند چرا خبری از "پوریا" و "فال قهوه" نیست؛ مشکلی نیست ننه جان! شما و وبلاگت که هستی؛ جای پوریا هم سبز!!!
پاسخحذفمشت میکوبم بر در، پنجه میسایم بر پنجرهها
پاسخحذفمن دچار خفقانم، خفقان
من به تنگ آمدهام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم
آی! با شما هستم
این درها را باز کنید
مادر رجب جان
پاسخحذفنکنه پوریا رفته پیش یکی که فال خودش را ....؟؟؟
نگرانشم.
شما تو رو خدا هوس مسافرت و اینا به سرتون نزنه ها!!!
خدا رو شکر تو هستی هنوز .گفتم نکنه تو هم دیگه اگهی چاپ نمیکنی.بی فال میشه زیست بی آگهی هرگز
پاسخحذفحالمان که گرفته
پاسخحذفهوا هم که بس ناجوانمردانه سرد است اینجا
راه ها نیز بسته
از هر طرف که میروی مجال نفس کشیدن نمی یابی
آخر مگر پرنده بی نفس زنده میماند؟
اما من پرواز را یاد گرفتم
بگذار پرنده بمیرد.....
نن جون دیگه چرا جواب کامنتا رو نمی دی؟
پاسخحذف"دیریست که دلدار سلامی نفرستاد
پاسخحذفننوشت کلامی و پیامی نفزستاد"
خدا کنه روزنامتونم ببندن دلمون یه دل بشه ننه!!!
دیگه مگه حالیم مونده واسه فال گرفتن؟آدم یه ذره حس طالع بینیم که داره کور می شه خوب!
پاسخحذفسلام آقا پوریا
پاسخحذفخیلی جاتون خالیه دیروز نگاهمون رو صفحه دنبال اسم شما ماسید..مادر رجب هم که داره میره سفر
بغض مامانم یه بار در روز فقط با خوندن ستون شما از بین می رفت ...حالا ...
به مامانم گفتم عیب نداره هر روز خودم از وبلاگشون براتون میارم مطالب جدیدو ...نمیشه اینجا برای ما بنویسین هموطن؟
یا هرجا...
مراقب خودتون باشید
همه ی ما
دل همه براي فال قهوه تنگ شده...يعني دستگيرش كرده اند؟؟
پاسخحذف....................................
........................
...............
سلام وادر همه رجبهای دنیا. ما هم دلمون واسه خیلی چیزا تنگ شده مثلا آزادی های قبل از انتخابات. راستی قراره همه جمعه روزه بگیریم ودعا کنیم همه اسرای سبزمون آزاد بشن وزخمهای روحی وجسمی شون سریع تر التیام پیدا کنه. شما هم اطلاع رسانی کن مادر.
پاسخحذفsalam,khoobin?
پاسخحذفin safheye shabnamekolan jalebe
agahihaye shomam bamazas
rasti chera fale ghahve nadare dige in safhe?!
فرزندم رجب، دو کلمه هم از مادر عروس بشنو.
پاسخحذفاز این به بعد پیرهن سبز نپوش، غیر اسلامیه!!!
فرزندم رجب، یادت باشه برام از این چسب های جدید که همه چیزو به سقف می چسبونه بخری!!!
پاسخحذفبا طنز اعترافات یک مجرم مادر زاد 2 بروزم بیا ننه جان دلت وا بشه
پاسخحذفننه حالا که پوریا دیگخ فال نمیگیره من یکیو پیدا کردم که فال میگیره اسمشو بگم بگم؟؟؟؟؟؟
پاسخحذفننه نمی دونی چیا از آینده میگه آدم شاخ در میاره ولی راس میگه ها چون سندشم موجوده
آیا "ب"وریا همان "پ"وریا می باشد؟
پاسخحذفما نمی دانیم!
آخه مادر!!يه چند وقتي ميشه كه ديگه بهمون قهوه نميدن...ميخوايم ازاين به بعد فال چايي يا شايدم فال هوا بگيريم!
پاسخحذففرزندم رجب
پاسخحذفبعضی ها خیلی شجاعند حتی در پیشگاه خدا هم دروغ می گن
فرزندم رجب
پاسخحذفراستی گفتی اصل 27 مربوط به قانون اساسی کدوم کشوره ؟
فرزندم رجب
پاسخحذفتولدم رو تبریک بگو چون می فهمم دوستم داری و در آینده دستم رو می گیری
فرزندم رجب
پاسخحذفمطمئنی که چارلز داروین اشتباه می کرد ؟
ننه چرا امروز آگهی نداده بودی توی روزنامه؟نکنه تو رو هم گرفته باشن؟نگرانتم ننه مواظب خودت باش
پاسخحذفهوای خانه چه دلگیر می شود گاهی !
پاسخحذفبه پوریا عالمی بگو تو فال بگیری نگیری ما دوستت داریم منتظرت هستیم . تو را و احساست را و شرایطت را درک میکنیم . امروز عصر همه برای بهزاد مهاجر ...
پاسخحذفبيست و پنجمين روز خرداد»
پاسخحذفسمفونی وطن نواخته میشود
با هزاران هزار سازی که در دست مردم خيابان است
صلح، زيبايی، آزادی همين مردمند ببين
آسمان زير گام جوانان میگردد
شاعر! با بغض وا شده
همنوايی را همچنان شادان بنوا
از مسعود بهنود
برای همه زندانیان سیاسی دعا میکنیم سلامتی و آزادی
نما داخلی شب:به علت میزان عظیم و گنده پرتقالی حجم جنایات مجرم عزیز دادگاه تا پاسی از شب ادامه یافته. چیزها اویزان شده((بوم صدا)) یک نفر از مثلا چیزنگارها صداش درامده میگه:((با لهجه اوغانی))اقا نگفتی انقدر طول میکشه ما میرفتیم سر ساختمون که بیشتر پیل میدادن تازه نوستالژی انجا !!!! انقدر زیاد نبود دپرس شدیم ((اقا جانه ))این ننه مرده که هیچ غذای ما چی شد !!!سالن متشنج میشود یکسری برادر لباس فردی میان یارو و دوستاشو میبرن میگه من خبرنگارم که((میگن خفه شو بابا ما چیزنگار ها را میبریم هوا خوری))میگه منکه قلابیم((میگن دیگه بدتر )) صدای شرق ترق اخ کنده کاری از بیرون محوطه میاد. همه ماستها را کیسه میکنن. جو ارام میشه متهم که حسابی شیش دونگه حواسش جمع شده شروع میکنه مثل قناری به اعترافات
پاسخحذفمجرم علیه العنه:خب رسیدیم به اغتشاشات کوی دانشگاه ۱-ما در اولین اقدام دادیم در روزنامه سلام را گل گرفتن۲-میر حسین با چهار تا ازبچهای فک و فامیلش خود را به عنوان دانشجو جا زده و شروع به اغتشاش کردند۳-من و کروبی و خاتمی البت با گریم لباس شخصی پوشیدیم قمه زنجیر گاز اشک اور و تفنگ بادیامونو ورداشتیم با بهزاد نبوی تاجزاده میردامادی و زید ابادی و کلهم اجمعین متهمین جنایت کار بازداشتی رفتیم کوی دانشگاه ۴-من با کاتا رفتم تو در کروبی مثل گوجه فرنگی.....
ادامه در وبلاگ
پوریا جان 1 فال جدید گرفته! تو بلاگم بخونیدش.
پاسخحذفاز هرکی که به من بگه چه جوری می شه تو شب نامه اعتماد ملی مطلب چاپ کرد ممنون می شم.
ننه دیگه غیر فعال داری میشی ننه ها
پاسخحذفبابا امیدوار باش ننه
همه حالشون خوب میشه ننه
حق گرفتنی ننه نه دادنی
رجب هم به اون چیزی که حقش میرسه ننه
سلام مادر رجب.خودم امروز تو روزنامه آگهی تو دیدم پس چرا تو وبلاگت نمی نویسی؟ از نظرهای ما خوشت نمیاد یا تهدیدت کردن مادر؟
پاسخحذفصرفاً براي كامنت گذاشتن... ننه به خدا حالم خراااااااااااااااابه...
پاسخحذففال قهوه آقا پوریا عالمی!
پاسخحذفآقا پوریا عالمی جان! توی فنجانت کالیبر می بینم! البته کالیبر خاصی است که متعلق به هیچ سلاح نظامی نیست، می گویید نه، خودتان بیایید بگردید ببینید کدام اسلحه ی سازمانی همچین کالیبری دارد؟ کنار کالیبر آقا ضرغامی را می بینم که می گوید "این کالیبر که کنار من می بینید، کالیبر که نیست، گل و بلبل است!" (البته فرداش کیهان می نویسد "این کالیبر در دنیا فقط همین یکی است و متعلق به اسلحه ی موسوی و خاتمی و کروبی و هاشمی و رجوی و بی بی سی و ایناست. مدارکش هم موجود است!")
پوریا جان! توی فنجانت تو را می بینم که دیگر نمی بینم! (مثل دانشجوهای توی فنجان دوم خرداد! یادت هست؟)
آقا پوریا جان! توی طالعت می بینم که داری قدم می زنی (خدای ناکرده دنبال رایت که نمی گردی، ها؟) که یک دفعه، آخ حواست کجاست پوریا؟ جسم سخت به این بزرگی را ندیدی؟! حالا برادران با آب فشار قوی خاک پیراهنت را پاک می کنند و برای این که فشارت نیافتد، یک کم زیاد فلفل به خوردت می دهند. رقص نور ماشین قفسی و گاز و اینا هم برای تزیین! می بینی چه قدر تحویلت می گیرند پوریا؟
(خبر فوری! پوریا جان، راجع به کالیبری که توی فنجانت پیدا کردیم، می دانی، آقا ابطحی اعتراف کرده است!)
آقا عالمی جان! یک عالم دنبالت هستند! از جاسبی و بابای داماد آقا احمدی نژاد و آقا عزت و رفقا گرفته (که می خواهند تو را ببرند یک جایی که وقتی گفتند بیا بیرون، بگویی "نه جان من همین جا خوب است برادر! استخر و فیزیوتراپی و همه چیز هم دارد!") تا مادر رجب و خواتتدگان جان که ازت خواهش کنند برگردی سر شغل فال گیری!
(راستی، این وسط یک توپولوف هم دنبالت است. گمان کنم می خواهد سقوط کند روی سرت!)
آقا پوریا جان! توی فنجانت تومور می بینم! پسر جان مواظب خودت باش، این روزها مننژیت شیوع پیدا کرده است! (مصاحبه ی "رابطه ی مننژیت و اعتراف" را خوانده ای؟!) خلاصه اگر کار بدی کرده ای سریع اعتراف کن تا مننژیت نگیری! (سعی کن در مقوله ی اعتراف، آقا ابطحی را سرمشق قرار دهی!)
آقا پوریا عالمی جان! جانم، دلم، بیا و برگرد این ستون فال قهوه را ادامه بده! آخر خدا را خوش می آید توی این وضعیت گل و بلبل ستون را رها کنی؟ فقط پوریا جان، آخرین چیزی که توی فنجانت می بینم یک عالمه مردم است که می گویند مواظب جان خودت باش.
فال قهوه آقا پوریا عالمی!
پاسخحذفآقا پوریا عالمی جان! توی فنجانت کالیبر می بینم! البته کالیبر خاصی است که متعلق به هیچ سلاح نظامی نیست، می گویید نه، خودتان بیایید بگردید ببینید کدام اسلحه ی سازمانی همچین کالیبری دارد؟ کنار کالیبر آقا ضرغامی را می بینم که می گوید "این کالیبر که کنار من می بینید، کالیبر که نیست، گل و بلبل است!" (البته فرداش کیهان می نویسد "این کالیبر در دنیا فقط همین یکی است و متعلق به اسلحه ی موسوی و خاتمی و کروبی و هاشمی و رجوی و بی بی سی و ایناست. مدارکش هم موجود است!")
پوریا جان! توی فنجانت تو را می بینم که دیگر نمی بینم! (مثل دانشجوهای توی فنجان دوم خرداد! یادت هست؟)
آقا پوریا جان! توی طالعت می بینم که داری قدم می زنی (خدای ناکرده دنبال رایت که نمی گردی، ها؟) که یک دفعه، آخ حواست کجاست پوریا؟ جسم سخت به این بزرگی را ندیدی؟! حالا برادران با آب فشار قوی خاک پیراهنت را پاک می کنند و برای این که فشارت نیافتد، یک کم زیاد فلفل به خوردت می دهند. رقص نور ماشین قفسی و گاز و اینا هم برای تزیین! می بینی چه قدر تحویلت می گیرند پوریا؟
(خبر فوری! پوریا جان، راجع به کالیبری که توی فنجانت پیدا کردیم، می دانی، آقا ابطحی اعتراف کرده است!)
آقا عالمی جان! یک عالم دنبالت هستند! از جاسبی و بابای داماد آقا احمدی نژاد و آقا عزت و رفقا گرفته (که می خواهند تو را ببرند یک جایی که وقتی گفتند بیا بیرون، بگویی "نه جان من همین جا خوب است برادر! استخر و فیزیوتراپی و همه چیز هم دارد!") تا مادر رجب و خواتتدگان جان که ازت خواهش کنند برگردی سر شغل فال گیری!
(راستی، این وسط یک توپولوف هم دنبالت است. گمان کنم می خواهد سقوط کند روی سرت!)
آقا پوریا جان! توی فنجانت تومور می بینم! پسر جان مواظب خودت باش، این روزها مننژیت شیوع پیدا کرده است! (مصاحبه ی "رابطه ی مننژیت و اعتراف" را خوانده ای؟!) خلاصه اگر کار بدی کرده ای سریع اعتراف کن تا مننژیت نگیری! (سعی کن در مقوله ی اعتراف، آقا ابطحی را سرمشق قرار دهی!)
آقا پوریا عالمی جان! جانم، دلم، بیا و برگرد این ستون فال قهوه را ادامه بده! آخر خدا را خوش می آید توی این وضعیت گل و بلبل ستون را رها کنی؟ فقط پوریا جان، آخرین چیزی که توی فنجانت می بینم یک عالمه مردم است که می گویند مواظب جان خودت باش.
namagah.blogfa.com
بهرام گور از پله بالا نمیرود........آهو به دست هیچکس آرام نیست.....غزل در کوچه روانه نیست.......آه که اینطور...!!!!!
پاسخحذفخیلی خوب میشد که اگه شده حتی واسه چند روزم صفحه ی شبنامه رو سفید چاپ کنین......واقعا نصف شبنامه روی فال قهوه سوار بود و نه بیشتر.
پاسخحذفننه رجب شدیدا تکذیب میکنم اصلا بوربایی وجود نداره.
پاسخحذفحالا تازشم توی توپولف بوده یا کهریزک... روزی 27 نفر توی جاده ها میمیرن,اینا که یه سری خس و خاشاکن.
نیستی ننه!!
پاسخحذفخبری ازت نیست .
میدونی چرا قسمت دوم دادگاه ها رو انداختن شنبه.
چون این قسمت دیالوگاش طولانیه . بازیگرا نمی تونند خوب حفظ کنند.
واسه همین کارگردان راضی نشد و به خاطر طولانی شدن زمان فیلم برداری انداختن شنبه.
این فیلم تو جشنواره برلین شرکت میکنه.
ننجون ، الان همه نگران این هستند که زیاد حرف بزنند
پاسخحذفبعد ببرنشون اونجایی که بقیه هستند بعد تکونشون بدن.
معلوم نیست چطوری این عزیزان رو روشن میکنندو تکون میدن که این همه عقایدشون تغییر میکنه.
دوست عزیزمون گفت ما رو تکون دادن.
پوریا هم نگران شده که شاید قرار باشه ببرنش اونجایی که بعضی ها نی انداختن.
ننه جون,میگن 28 این ماه اعتصابه!
پاسخحذفراس میگن؟
طنز قسمت ششم اعترافات یک مجرم مادر زاد را هم زدیم . ننه خواب تشریف داری یا تو کمائی بیا بیرون دنیا دو روزه اون دورزم نصف روزه .منتظر احاد ملت خس و خاشاک هستیم
پاسخحذفننه میخوام از این لباسهای بدون یقعه بپوشم آخه یکی رو آوردن میگه پاچه ببخشید یقعه ادمو میگیره سرشو میچسبونه به سقف
پاسخحذفمادر رجب
پاسخحذفخب لابد پوریا هم مثل سایر اصلاح طلبها پی به اشتباهش برده و رفته یه جایی تا داوطلبانه اعتراف کنه شما نمیخوای دست ازین کارها برداری؟
بچه ها, ننه, پوریا جان
پاسخحذفبه من اجازه می دین تا برگشتن آقا پوریا عالمی جان, من به جاش فال بگیرم؟
(تا برگشتنش فقط!)
ننه تنها دلخوشیم همین اعتماد ملی و شبنامشه
پاسخحذفدوست دارم ننه
پاسخحذفننه پوریا غلط کرده. مردم دارن از جانشان مایه میزارن بعد پوریای شما یه فال نمیگیره؟! خب نگیره کف بینی هم بلد نیست !؟ خب نباشه حد اقل شیر یا خط بندازه تکلیف ما رو روشن کنه وگرنه باید بریم سراغ مرتاض هندیه ها!!!
پاسخحذففرزندم رجب...
پاسخحذففیلمه قوجانیو فردا قراره نشون بدن!تو هم توش بازی میکنی ننه؟
قربانت
سلام
پاسخحذفآگهی هاتون خیلی...
ننه رجب آقای عالمی که خدای نکرده نرفتن برای نوشیدن آب خنک؟
راستی یه چیز دیگه:شما نمیشه خودتون رو معرفی کنید؟
ا ا
پاسخحذفاولین نظر!
ننه جان امروز هم نبودی!
فر.ندم رجب
پاسخحذفمن حالم خوبه.تو هم حتما خوبی می دونم .
حال اون کسانی رو هم که دوستشون نداریم به ما مربوط نیست آخه نسبتی با ما ندارن !
ننه جون درد نوک انگشتانت زیاد شده گویا.
پاسخحذفآقای سینا منصوری دست مریزاد
پاسخحذفعالی بود فالتون.خیلی لذت بردم.دربردارنده حقایق تلخ در قالب طنز.فکرکنم خودآقا پوریا هم لذت ببره
با طنز راجع به 18.5 میلیارد دلار خدا دادی به ملت شهید پرور ترک الساعه بروزم بیا
پاسخحذففرزندم پوریا فال قهوه نمی گیری نگیر چرا بلاگتو نمی نویسی پسرم؟
پاسخحذفزیره چشام سیاه می شه عین ته فنجون...عسل می گه عین...شما به این چیزا اعتقاد دارین؟!دنیای راحتیه...هر کی هر جور راحته کلا...
پاسخحذفننه دلمون هوای نمازجمعه کرده !!!!
پاسخحذفننه رو بردن هندستون؟
پاسخحذفبا طنز راجع به پیشرفتهای شگفت انگیز در امر حقوق ادم ((بشر غربیه بروزم بیا تا بیات نشده
پاسخحذفننه این روزهای سخت و غم بار فقط تویی که یک لبخند تلخ رو لبامون می نشونی اینو ارمون دریغ نکن. . .
پاسخحذفتو دادگاههای ما همه دختر فرانسویا لباس رسمی می پوشن خود ایرانیابابت راحتی لباس خواب!!!
پاسخحذفآدمه خوابالو که وکیل نمی خواد ننه.مگه نه؟
فرزندم رجب
پاسخحذفمادر توی مجلسمون یک نفر آدم شجاع پیدا نمی شه تا من رو از مملکت بیرون کنه؟
فرزندانم بچه های وب
پاسخحذفحرف از دلگیری و چیزهای غصه دار نزنید
تازه اول شادی هاست !
به اطرافیان افرادی که یکی یا تمام علائم زیر را دارند توصیه می نمایم که در اسرع وقت آنها را تحت الحفظ به روانپزشک تحویل دهند
پاسخحذف1- افرادی که به شکل مستمر دروغ می گویند
2- افرادی که دچار توهم های دیداری و شنیداری می باشند
3- افرادی که در شبانه روز به اندازه کافی نمی خوابند
4- افرادی که به پدرشان احترام نمی گذارند
5- افرادی که نتیجه طبیعی دو در دو را ده می انگارند
با توجه به نظر روانپزشکان این افراد دچار بیماری اختلال شخصیت بوده و وجودشان در جامعه خطرناک است .باور ندارید؟ از روانپزشک معتمد خود سئوال نمایید .
نن جون بی زحمت به پوریا بگو فنجون همینجوری دمر موندههاااااااااا
پاسخحذفبسه پاشو بیا ی فال بگیر
می خوای فال دادگاه بی سواد با اون همه غلط املا و انشا شو بگیر
نمی خوای
بیا فال روزنامه آقا کیهان و بگیر و عصبانیتش راجع به بیانیه حزب مشارکت
نن جون بهش بگو بسه بیاد
کلی سوژه ست اینجا
دستت درد نکنه نن جوون
ننه، یه فال هم برا فردا گرفتم ولی الان می گم:
پاسخحذفرسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند.
مادر رجب،
پاسخحذفاگه پوریا رو دیدی لطفا بهش بگو ما دلمون واسه خودش تنگ شده، نه واسه فال. دعوتش کن اولین افطار ماه رمضان رو دور هم باشیم