۱۳۸۸ مرداد ۲۹, پنجشنبه

آگهی 29 مرداد

 


فرزندم رجب


 


من که این بیرون هستم بی تو هر روز برایم یک عمر می‌گذرد


تو که آن تویی هر ساعت برایت چطور می‌گذرد؟


 


قربان تو؛ مادر رجب

۳۶ نظر:

  1. سلام
    اگر مي خواهي از وبلاگ در آمد داشته باشي عضو سيستم کليکي دريا شويد
    5000تومان حداقل پرداخت
    هرکليک از 20 تا 50 تومان
    www.daryaclick.com

    پاسخحذف
  2. وااااااااااااااااااااااای ننه نگو.

    پاسخحذف
  3. آنچه که آنور دیوارها به رجب میگذرد و آنچه که بر تو اینور دیوارها میگذرد
    صدها برابر سخت تر بر من در پس این همه دیوار میگذرد !

    پاسخحذف
  4. ساناز خس و خاشاک۲۹ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۸:۰۲

    ننه نگران نباش اون الان تو سویتن, تازه سونا هم دارن! خیلی بهشون خوش میگذره مگه ندیدی خودشون تو تلویزیون گفتن

    پاسخحذف
  5. سلام ننه
    عیب نداره. شما که با قوچانی کار کردی که باید با این وقایع راحت باشی. حالا خوبه یه جایی داریم که شما رو مدام ببینیم.
    در ضمن ننه جان
    ما همه "آن تو" هستیم!

    پاسخحذف
  6. اين جا خدايان پرده دري مي كنند
    آن جا پرده دان حكومت...

    پاسخحذف
  7. ننه جون مگه روزنامه ها رو نمی خونی؟
    مردم بورکینافاسو هم خبردار شدند که اونطرف دیوارها چی می گذره !
    غصه نخوری ها !خلاصه این دیوارها رو فرو می ریزیم .فقط کمی صبر لازمه .

    پاسخحذف
  8. فرزندان خوزستان
    من به عنوان یک تهرانی از این همه درد و رنجی که متحمل می شوید بسیار غمگینم و تمام تلاش ما که در تهران زندگی می کنیم به صورت شرکت در راهپیمایی ها و حتی ریخته شدن خون جوانان بی سلاح برای کسب منافع استانی امان نیست بلکه برای کسب منافع ملی است .ما همیشه شما را قسمتی از خاک عزیز کشورمان می دیده ایم نه به عنوان افراد غریبه و امیدوارم شما هم ما را همینگونه ببینید .
    از طرفی همه باید از سفر مردم دیگر نقاط کشور به استانمان شادمان گردیم چون حضور گردشگر در هر شهری باعث ارتقا وضعیت اقتصادی مردم آن شهر شده و تعداد زیادی شغل ایجاد می کند .اینکه شما خرج کردن پول توسط سایر مردم را در استانتان ریخت و پاش تصور کنید بی انصافی است .
    به امید آبادی حتی در دور افتاده ترین نقاط میهن عزیز

    پاسخحذف
  9. کاش ساعتها براشون می گذشت...

    پاسخحذف
  10. فرزندم رجب
    حدس بزن چه کسی به "مجلس در راس همه امور است " نیز اعتقاد ندارد !

    پاسخحذف
  11. من آن صبحم که ناگاهان چو آتش در شب افتادم
    بیا ای چشم روشن بین که خورشیدی عجب زادم
    ز هر چاک گریبانم چراغی تازه می تابد
    که در پیراهن خود آذرخش آسا درافتادم
    چو از هر ذره ی من آفتابی نو به چرخ آمد
    چه باک از آتش دوران که خواهد داد بر بادم
    تنم افتاده خونین زیر این آوار شب ، اما
    دری زین دخمه سوی خانه ی خورشید بگشادم
    الا ای صبح آزادی به یاد آور در آن شادی
    کزین شب های ناباور منت آواز می دادم
    در آن دوری و بد حالی نبودم از رخت خالی
    به دل می دیدمت وز جان سلامت می فرستادم
    سزد کز خون من نقشی بر آرد لعل پیروزت
    که من بر درج دل مهری به جز مهر تو ننهادم
    به جز دام سر زلفت که آرام دل سایه ست
    به بندی تن نخواهد داد هرگز جان آزادم

    "هوشنگ ابتهاج

    پاسخحذف
  12. ننه ! اصلا گویی نمی گذره !
    راستی بحث ساعت و زمان شد ...تو می دونی "موقت" یعنی حدودا چند وقت ؟

    پاسخحذف
  13. سلام
    بی اندازه نگران احمد زیدآبادی ام
    امروز صبح حرفای خانمش اشکمو در آورد
    شما خبر بهتری ازش ندارید؟؟؟

    پاسخحذف
  14. تو این وضعیت به چه روزنامه ای میشه «اعتماد» کرد؟؟؟
    هس اصلا؟؟؟
    آقای کروبی کاری هم کرده واسه دوباره باز شدن روزنامه؟؟

    پاسخحذف
  15. راستي ننه راسته كه ميگن تركيب رنگ آبي و قرمز ميشه سبز؟؟؟!!!!
    ننه نميدونم چرا تازگيا داره از فوتبال خوشم مياد ننه!!
    ميخوام برم جلو ورزشگاه آزادي واستم! اگه هم پر بود كه هست همين جوري با چند ميليون از دوستام واميستم ننه!!

    پاسخحذف
  16. آیا زمانش فرا میرسد؟
    آتش ها را روشن میبینم....

    پاسخحذف
  17. دلم برایت تنگ است ... هر روز همانجا کنار روزنامه همشهری بودی. حالا آن مردک بی فکر و بی سلیقه به جای تو وطن امروز را میچیند آنجا...
    کلافه ام روزهای بی تو

    پاسخحذف
  18. برای زلایا

    منظور از ریخت و پاش کردن بحث گردشگری نبود. ...منظور مسولینی هست که به عنوان مدیر دولتی از خوزتان و پروژه های همیشه نا تمامش سو استفاده می کنند

    پاسخحذف
  19. تا به حال فکر کردید، همان قدر که ما منتظر خبری از آنها که "آن تو" هستند، نشسته و نگرانیم، آنها هم، خبری از ما را انتظار می کشند؟ خبری مثل تجمع مقابل دفتر روزنامه؛ یا شاید آزادی شان؛ باید خبر ساز بود تا ساعت ها تند تر بگذرند!

    پاسخحذف
  20. مادر رجب

    نگران رجب تلخ گوشت نباش.
    خودم به زور عقربه ساعتش را میچرخانم.

    قربان تو؛ شعبان

    پاسخحذف
  21. بچه های خوزستان
    منم با شما موافقم .به این می گن رانت خواری که با همه وجود از این پدیده ابراز انزجار می کنم
    یکی از علل تعطیل کردن روزنامه های روشنگر آگاه نمودن ملت به این پدیده بود .

    پاسخحذف
  22. پس از لحظه های دراز
    بر درخت خاکستری پنجره ام برگی رویید
    و نسیم سبزی تار و پود خفته مرا لرزاند.
    و هنوز من
    ریشه های تنم را در شن های رویاها فرو نبرده بودم
    که به راه افتادم.

    (سهراب سپهری)

    پاسخحذف
  23. روزی حضرت مسیح در عبادتگاه فریسیان رو به کاهن اعظم گفت :
    سنگی که پایه گذاران این عمارت سعی در کتمان آن دارند سنگ بنای اصلی این عمارت است
    چنانچه کسی بر روی این سنگ سقوط کند دچار شکستگی خواهد شد اما چنانچه این سنگ بر کسی فرو افتد او را نیست و نابود خواهد نمود .
    انجیل ماتیو
    پس با هم در آغاز این ماه مبارک دعا کنیم که خداوند ما را درگروه گمراه شدگان
    قرار ندهد .

    پاسخحذف
  24. مادر رجب قصدم تحریک هیچ گروهی نبود.خصوصا در آغاز این ماه مبارک .من برای تمام کسانی که از خدای بخشنده و مهربان دور شده اند نیز برای بازگشتشان به دامان خالق دعا می کنم .
    خدایا فقط تو را می پرستم و از تو یاری می خواهم .مرا به راه راست (که همانا راه بخشندگی است ) هدایت فرما

    پاسخحذف
  25. من اعتماد ملی میخوااااااااااااااااااااام

    پاسخحذف
  26. سلام . به به گوسفند میگفتین میکشتیم. ننه جان شما رو چشم ما جا داری. از لطف حضرت عالی بسیار سپاس گذاریم ننه جان. دلت نرنجه. ما یکم قاطی هستیم. ننه اگه تند نمیرفتم قدم رنجه نمینمودی ننه جان. خلاصه بالا بری پائین بیای ما خاطرتو میخوایم ننه سلام برسون به حاجی عزت زیاد. ما خاک پای تک تک ملت ایرانیم شما که جای خود داری
    ننه جان قدم رنجه نموده بودی نظرتم میگفتی راجع به طنز ما . پارازیتها چطوره خوبه؟؟؟
    راستی قسمت ششم طنز اعترافات به اضافه ملزومات را هم زدیم . خیلی مخلصیم

    پاسخحذف
  27. فرزندم رجب
    حدس بزن چه کسی دستور حد زدن مرجع تقلید رو صادر کرده !!!!!

    پاسخحذف
  28. فرزندم رجب
    دلم گرفته!
    ظاهرا عده ای معتقدند که تعداد بازداشت شدگان به اندازه کافی نبوده !
    ننه بیا بریم خودمون رو معرفی کنیم تا بازداشتمون کنند بلکه تعداد بازداشت شدگان به حد نصاب برسه و دل این بنده های خدا توی گرمای تابستون خنک بشه . ثواب داره مادر!

    پاسخحذف
  29. خدا رو شکر! تمام مشکل مملکت اعتراف نمودن خانم کلینتون بود که اونم حل شد .

    پاسخحذف
  30. سلام شکلات شور
    مادر با خودم حرف بزن با مادر رجب چکار داری! حسودیت نشه ،چون مادر رجب فقط یک ذره گوشم رو کشید .دستش درد نکنه .

    پاسخحذف
  31. سلام.مادر رجب مبادا دست از نوشتن برداری.بنویس.

    پاسخحذف
  32. مادر رجب

    بعضی اوقات وزیر مملکت هلو میشود.
    رجب که جای خودش را دارد!

    قربان تو؛ شعبان

    پاسخحذف
  33. ننه چه خبر است لاو میترکانید با برادر زالایا ؟؟ راستی ما شای بریم یک بلاگ دیگه درست کنیم ننه جان ما را و زبان ما را تاب نمیاورند ننه جان

    پاسخحذف
  34. سلام ننه . نیستی ؟ کجایی ؟
    ننه میگم آگهیتو تو ورزشگاه آزادیم می تونی بذاریاااااا!!اون کنار منارا ...

    پاسخحذف
  35. ننه دعا كن فقط بگذرد!
    خدا نكند مننژيتي چيزي بگيرد!!!!!!!!

    پاسخحذف