ننه دلم گرفته شور میزنه تنگ میشه آشوب آروم نمیشه میریزه میترسه میپره دلهره و اینام دارم اضطراب و نگرانیم که هیچی از اینکه آزارمم بدن میترسم از اینکه دیگه صدای الله اکبر نیاد میترسم تعبیر این همه بلا که به سر دلم اومده چیه ننه ؟
یعنی درسته این چیزا که در مورد پلک زدن قدیمیا میگن. بعضی قدیم ترا میگن اگه چشم راست بزنه خبر خوبی بهت میرسه.اگه چشم چپ بزنه خدای نکرده خبر بد.میگن ولی چقدر درست باشه من به صحتش شک دارم.بعضیها میگن خندتون نگیره وقتی پلکتون زد یه نخ قرمز رو پلکتون بذارین . خندون باشین.
من امیدوارم کسی بهتر بیاید ننه. ولی این کسی ها هیچ وقت نیومدن تا حالا یا اگه اومدن هر وقت که رفتن همه چی رو هم با خودشون بردن. این کسی باید درون خود ما بوجود بیاد ننه.
ننه دلم براتون تنگ شده.... کسی به فکر گل ها نیست کسی به فکر ماهی ها نیست کسی نمی خواهد باورکند که باغچه دارد می میرد که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است که ذهن باغچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهی می شود و حس باغچه انگار چیزی مجردست که در انزوای باغچه پوسیده ست
فرزندم میترا نظرت راجع به این شعر فریدون مشیری چیه؟ بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید امیدوارم هیچوقت دلگیر نباشی .یادت باشه صبر بر هر درد بی درمان دواست
قرمز و آبي شنیدم در زمان خسرو پرویز گرفتند آدمی را توی تبریز به جرم نقض قانون اساسی و بعض گفتمان های سیاسی ولی آن مرد دور اندیش، از پیش قراری را نهاده با زن خویش که از زندان اگر آمد زمانی به نام من پیامی یا نشانی اگر خودکار آبی بود متنش بدان باشد درست و بی غل و غش اگر با رنگ قرمز بود خودکار بدان باشد تمام از روی اجبار تمامش از فشار بازجویی ست سراپایش دروغ و یاوه گویی ست گذشت و روزی آمد نامه از مرد گرفت آن نامه را بانوی پر درد گشود و دید با هالو مآبی نوشته شوهرش با خط آبی: عزیزم، عشق من ، حالت چطور است؟ بگو بی بنده احوالت چطور است؟ اگر از ما بپرسی، خوب بشنو ملالی نیست غیر از دوری تو من این جا راحتم، کیفور کیفور بساط عیش و عشرت جور وا جور در این جا سینما و باشگاه است غذا، آجیل، میوه رو به راه است کتک با چوب یا شلاق و باطوم تماما شایعاتی هست موهوم هر آن کس گوید این جا چوب دار است بدان این هم دروغی شاخدار است در این جا استرس جایی ندارد درفش و داغ معنایی ندارد کجا تفتیش های اعتقادی ست؟ کجا سلول های انفرادی ست؟ همه این جا رفیق و دوست هستیم چو گردو داخل یک پوست هستیم در این جا بازجو اصلن نداریم شکنجه ، اعتراف، عمرن نداریم به جای آن اتاق فکر داریم روش های بدیع و بکر داریم عزیزم، حال من خوب است این جا گذشت عمر، مطلوب است این جا کسی را هیچ کاری با کسی نیست نشانی از غم و دلواپسی نیست همه چیزش تمامن بیست این جا فقط خود کار قرمز نیست این جا
ننه رجب تسلیت می گم ننه جون! روزنامه رو که بستند، بیاین با پوریا عالمی و شهرام شهیدی و مسعود مرعشی و برو بچه ها یه سایت شب نامه راه بندازید... به خدا دلم برای محفل شبانه های شهرام شهیدی قد دل یه گنجشک شده ننه! به رجب هم سلام برسون بگو بیاد خونه، می گیرنش ها!
ننه چرا نمیایی نکنه قراره فردا تو رم تو تلیویزیون ببینیم که داری از هر گونه راه که به سمت چپ میره اعلام فرار و ترس کنی ننه نکنه تو رم گرفتن؟؟؟؟ اگه گرفتنت اشکال نداره اخه به خاطر امکانات موجود میتونی از همونجا به قولی بروز رسانی کنی یه عکسم از سلولت (ببخشید سوئیتت) واسمون بذار ضمنا مطلب منم بخون ببین استعداد طنز دارم ننه ؟
فرزندم دخو دو بیت زیر را مولانا آورد و گفت خودت براش یک آهنگ بسازی و بذاری روی بلاگ ات: آن کو به مکر و دانش! می بست راه ما را پالان خر برو نه،کو کودنست امشب
شمشیر آبدارش پوسیده است و چوبین وآن نیزه درازش چون سوزنست امشب
فرزندم رجب یادته چند وقت پیش از تو پرسیدم که فرق"به پا داشتن نماز" با "خواندن نماز" چیه؟ آیه 19 سوره توبه آیا رتبه آب دادن به حاجیان و تعمیر مسجدالحرام را با مقام آن کس که به خدا و به روز قیامت ایمان آورده و در راه "خدا"جهاد کرده یکسان شمرید هرگز آن نزد خدا یکسان نخواهد بود که خدا ظالمان را هدایت نخواهد کرد
ننه جان قربانت, تو که نمیخواهی بروی مهمانی جایی که اینترنت پر سرعت دارد و همه با هم دوست هستند و بحث منطقی هم میکنند؟ میدانی که کجا را میگویم ننه؟ مواظب باش مادر.
سوره منافقون آیه 4 (ای رسول)تو چون کالبد جسمانی آن منافقان را مشاهده کنی تو را به شگفت آرند و اگر سخن گویند به سخنهایشان گوش فراخواهی داد .آنها مانند چوبی خشک بر دیوارند که هر صدایی بشنوند بر زیان خویش پندارند .اینان دشمنان هستند و از ایشان برحذرباش،خدایشان بکشد که از حق باز گشته اند. "نکته ای که نظرم را جلب کرده ظاهر منافقین است که باعث شگفتی رسول خداست"
خدا بیامرزدت
پاسخحذفتعبيرش اينه كه ابطحي اولين حبسيه ي مدرن رو آپ ديت كرده
پاسخحذف(قبلاً كه مي گفت از زندان چيزي نمي نويسه، حالا چي شده ننه؟) ببين رجب مي تونه ازش خبر بگيره!؟
به سلامتی
پاسخحذفشما هم قراره بری از انفرادی وبلاگت رو آپدیت کنی؟
ببخشید فارسی را پاس نداشتم: به روز رسانی کنید.
...
چیزی نیست ننه، عصبیه. از بس دلت واسه رجب و بقیه سبزها شور میزنه.
پاسخحذففرزندم رجب
پاسخحذفمی ترسم تعبیرش رو بگم و به اقدام علیه امنیت ملی محکوم بشم .
همین؟؟
پاسخحذفخوب که چیزدانت پاره نشد از بس پلک زدی ننه!!!!
در خبرها امده بود اون یارو(...) مهره موسوی بود
پاسخحذفمهره موسوی همان مهره مار است مادر؟
اما در مورد تصویر
پاسخحذفاز تنظیمات وبلاگ برو
اونجا عکس بذار
ننه دلم گرفته
پاسخحذفشور میزنه
تنگ میشه
آشوب
آروم نمیشه
میریزه
میترسه
میپره
دلهره و اینام دارم
اضطراب و نگرانیم که هیچی
از اینکه آزارمم بدن میترسم
از اینکه دیگه صدای الله اکبر نیاد میترسم
تعبیر این همه بلا که به سر دلم اومده چیه ننه ؟
يعني پيروزي نزديك است ننه
پاسخحذففکر کنم اعتماد ملی می خواد برگرده چون هنوز پشت پرده خیلی از اهنگهای که اقا رجب خونده فاش نشده
پاسخحذفننه !
پاسخحذفبستگی داره . چپ یا راست ؟
یعنی درسته این چیزا که در مورد پلک زدن قدیمیا میگن.
پاسخحذفبعضی قدیم ترا میگن اگه چشم راست بزنه خبر خوبی بهت میرسه.اگه چشم چپ بزنه خدای نکرده خبر بد.میگن ولی چقدر درست باشه من به صحتش شک دارم.بعضیها میگن خندتون نگیره وقتی پلکتون زد یه نخ قرمز رو پلکتون بذارین .
خندون باشین.
با اينکه از سوي خدا منتصب به حکومت هستم، حکومت را نميپذيرم، مگر مردم راضي باشند و بخواهند.
پاسخحذفحضرت علي عليه السلام
.
.
.
سلام ننه
پاسخحذفدوباره پلک دلم میپرد نشانه ی چیست
شنیده ام که می اید کسی به میهمانی
مهمون داری ننه
فرزندم شکلات شور
پاسخحذفمادر مطلبت که شیرین بود .چرا خودت رو از نوع شور جا زده بودی؟ کلک تو هم؟!
نن جون فک کنم یعنی ازادی نزدیکه
پاسخحذفبزودی دلاورا از زیر دست زندانبانای اوین میان بیرون
غصه نخوریم
من امیدوارم کسی بهتر بیاید ننه. ولی این کسی ها هیچ وقت نیومدن تا حالا یا اگه اومدن هر وقت که رفتن همه چی رو هم با خودشون بردن. این کسی باید درون خود ما بوجود بیاد ننه.
پاسخحذفننه دلم براتون تنگ شده....
پاسخحذفکسی به فکر گل ها نیست
کسی به فکر ماهی ها نیست
کسی نمی خواهد
باورکند که باغچه دارد می میرد
که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است
که ذهن باغچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهی می شود
و حس باغچه انگار چیزی مجردست که در انزوای باغچه پوسیده ست
دوباره پک دلم می پرد نشانهء چیست
پاسخحذفشنیده ام که میاید کسی به مهمانی...
مادر وعده ی دیدار ما روز قدس. ایرانی میسازیم یکپارچه سبز
پاسخحذففرزندم میترا
پاسخحذفنظرت راجع به این شعر فریدون مشیری چیه؟
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
امیدوارم هیچوقت دلگیر نباشی .یادت باشه صبر بر هر درد بی درمان دواست
فرزندم شکلات شور
پاسخحذفخواندم.شیرینی آن در دست به قلم شدنت بود .
تعبیر سنتی اش را که دوستان گفته اند؛ من اما، وقتی زیاد فکر می کنم، پلکم می پرد. شاید فکرت مشغول است، مادر جان!
پاسخحذفقرمز و آبي
پاسخحذفشنیدم در زمان خسرو پرویز
گرفتند آدمی را توی تبریز
به جرم نقض قانون اساسی
و بعض گفتمان های سیاسی
ولی آن مرد دور اندیش، از پیش
قراری را نهاده با زن خویش
که از زندان اگر آمد زمانی
به نام من پیامی یا نشانی
اگر خودکار آبی بود متنش
بدان باشد درست و بی غل و غش
اگر با رنگ قرمز بود خودکار
بدان باشد تمام از روی اجبار
تمامش از فشار بازجویی ست
سراپایش دروغ و یاوه گویی ست
گذشت و روزی آمد نامه از مرد
گرفت آن نامه را بانوی پر درد
گشود و دید با هالو مآبی
نوشته شوهرش با خط آبی:
عزیزم، عشق من ، حالت چطور است؟
بگو بی بنده احوالت چطور است؟
اگر از ما بپرسی، خوب بشنو
ملالی نیست غیر از دوری تو
من این جا راحتم، کیفور کیفور
بساط عیش و عشرت جور وا جور
در این جا سینما و باشگاه است
غذا، آجیل، میوه رو به راه است
کتک با چوب یا شلاق و باطوم
تماما شایعاتی هست موهوم
هر آن کس گوید این جا چوب دار است
بدان این هم دروغی شاخدار است
در این جا استرس جایی ندارد
درفش و داغ معنایی ندارد
کجا تفتیش های اعتقادی ست؟
کجا سلول های انفرادی ست؟
همه این جا رفیق و دوست هستیم
چو گردو داخل یک پوست هستیم
در این جا بازجو اصلن نداریم
شکنجه ، اعتراف، عمرن نداریم
به جای آن اتاق فکر داریم
روش های بدیع و بکر داریم
عزیزم، حال من خوب است این جا
گذشت عمر، مطلوب است این جا
کسی را هیچ کاری با کسی نیست
نشانی از غم و دلواپسی نیست
همه چیزش تمامن بیست این جا
فقط خود کار قرمز نیست این جا
قراره همه چیز کنفیکون بشه نه نه.
پاسخحذفای ننه رجب پلک که سهله این روزا مغزامونم می پره؟؟
پاسخحذفحالا حدی جدی کسی می خواد بیاد؟؟؟
فرزندم بارن
پاسخحذفمادر دستت درد نکنه.عجب شعری!کیف کردم!
پلک را ولش کن مادر رجب!
پاسخحذفچیزهای دیگر دارند کم کم میپرند.
به دخو سر بزنید تا ماجرا دستتان بیاید!
فرزتدم رجب
پاسخحذفننه! چلو کباب منو تو خوردی؟
حساب کردم و دیدم با پول مفقود شده در شهرداری به هر ایرانی یک پرس چلوکباب می رسه .
پس مال من کو؟
فرزندم رجب
پاسخحذفیارو رو تو ده راه نمی دادن سراغ خونه کدخدا رو می گرفت
مادر، معنی اش چیه؟
فرزندم رجب
پاسخحذفقاچاق یعنی چی؟
ننه قاچاق یعنی اینکه قاچ زین رو محکم بچسب می خواهیم بریم اقتصاد رو نابود کنیم
رویم سیاه مادر
پاسخحذفمنظورم نگذاشتن کامنت بود
الا ماشااله
که اگر می بود بر ما خوش می گذشت(از آن باب گفتم شاید)
صدهزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
پاسخحذفعندلیبان را چه پیش آمد،هزاران را چه شد
ننه رجب تسلیت می گم ننه جون! روزنامه رو که بستند، بیاین با پوریا عالمی و شهرام شهیدی و مسعود مرعشی و برو بچه ها یه سایت شب نامه راه بندازید... به خدا دلم برای محفل شبانه های شهرام شهیدی قد دل یه گنجشک شده ننه! به رجب هم سلام برسون بگو بیاد خونه، می گیرنش ها!
پاسخحذفننه فکر کنم کسی می آید به مهمانی! آن قدیم ها آقا قیصر امین پور این شکلی تعبیرش میکرد.
پاسخحذفننه ما مردیم بی (اعتماد ملی).
قرار نیست درش باز شود؟
قربانت ننه.
ننه چرا نمیایی نکنه قراره فردا تو رم تو تلیویزیون ببینیم که داری از هر گونه راه که به سمت چپ میره اعلام فرار و ترس کنی
پاسخحذفننه نکنه تو رم گرفتن؟؟؟؟
اگه گرفتنت اشکال نداره اخه به خاطر امکانات موجود میتونی از همونجا به قولی بروز رسانی کنی
یه عکسم از سلولت (ببخشید سوئیتت) واسمون بذار
ضمنا مطلب منم بخون ببین استعداد طنز دارم ننه ؟
فرزندم دخو
پاسخحذفدو بیت زیر را مولانا آورد و گفت خودت براش یک آهنگ بسازی و بذاری روی بلاگ ات:
آن کو به مکر و دانش! می بست راه ما را
پالان خر برو نه،کو کودنست امشب
شمشیر آبدارش پوسیده است و چوبین
وآن نیزه درازش چون سوزنست امشب
رجب جان
پاسخحذفننه واسه ات هلو خریدم،برو بخور.
موقع خوردن هم دهنت رو ببند...
فرزندم رجب !!!!!!!!!!!!!!
پاسخحذفیعنی این آقای کرزای هم بله ؟!!!!!!!!!!!!!
فرزندم رجب
پاسخحذفیادته چند وقت پیش از تو پرسیدم که فرق"به پا داشتن نماز" با "خواندن نماز" چیه؟
آیه 19 سوره توبه
آیا رتبه آب دادن به حاجیان و تعمیر مسجدالحرام را با مقام آن کس که به خدا و به روز قیامت ایمان آورده و در راه "خدا"جهاد کرده یکسان شمرید هرگز آن نزد خدا یکسان نخواهد بود که خدا ظالمان را هدایت نخواهد کرد
ننه جان قربانت, تو که نمیخواهی بروی مهمانی جایی که اینترنت پر سرعت دارد و همه با هم دوست هستند و بحث منطقی هم میکنند؟
پاسخحذفمیدانی که کجا را میگویم ننه؟
مواظب باش مادر.
مامان بزرگم می گفت سرفه که می کنی سوغاتی می گیری
پاسخحذفپلکت که می پره خبر خوب می شنوی...
حرفای مامان بزرگ ها راست نه؟
ننه جون یه زنگ به بنیاد سورس بزن شاید اونا بدونن!!!!!
پاسخحذفرجب جان
پاسخحذفبرو فکر نان کن که خربزه آب است
فرمایشات شما چون خشت بر آب است
سوره منافقون آیه 4
پاسخحذف(ای رسول)تو چون کالبد جسمانی آن منافقان را مشاهده کنی تو را به شگفت آرند و اگر سخن گویند به سخنهایشان گوش فراخواهی داد .آنها مانند چوبی خشک بر دیوارند که هر صدایی بشنوند بر زیان خویش پندارند .اینان دشمنان هستند و از ایشان برحذرباش،خدایشان بکشد که از حق باز گشته اند.
"نکته ای که نظرم را جلب کرده ظاهر منافقین است که باعث شگفتی رسول خداست"
مادر زلایا جان خواهش می کنم
پاسخحذفسلام ننه !
پاسخحذفپلکت ؟ نکنه استدلال هایی با بازجو داشتی تو هم؟