سلام ننه: این ترانه ها خیلی زیاد شده.من خودم شنونده ی بهرام و یاس هستم ننه! * سلام مادر دومم (خطاب به زلایا): مادر جان یه پیشنهاد دارم.پسورد وبلاگ رو از زیر زبون ننه بکش بیا نویسنده دوم وبلاگ شو...جون تو جواب میده! پ.ن:وقتی میگن صلاح مملکت خویش خسروان دانند من چیکارم این وسط. * خطاب به ننه: ننه این روزا واژه ی دروغگو برام خاطر انگیز شده.........
یکی بود یکی نبود. چوپانی بود که در نزدیکی ده، گوسفندان را به چرا می برد. مردم ده، همه گوسفندانشان را به او سپرده بودند و او هر روز مشغول مراقبت از آنان بود. چوپان،هر روز که گرسنه میشد، گوسفندی را میکشت. کباب میکرد و خود و بستگانش با آن سیر میشدند.. سپس فریاد میزد: گرگ. گرگ. ای مردم. گرگ.... مردم ده سرآسیمه میرسیدند و میدیدند که مانند همیشه، کمی دیر شده و گرگ گوسفندی را خورده است. مردم ده تصمیم گرفتند پولهای خود را روی هم بگذارند و چند سگ گله بخرند. از وحشی ترین و خونخوارترینها. چوپان به آنها اطمینان داد که با خرید این سگها، دیگر هیچگاه، گوسفندی خورده نخواهد شد. هنوز چند روزی نگذشته بود که دوباره، صدای فریاد چوپان به گوش رسید. مردم دویدند و خود را به گله رساندند و دیدند گوسفندی خورده شده است.. یکی از مردم، به بقیه گفت: ببینید. ببینید. هنوز اجاق چوپان داغ است. هنوز خرده هایی از گوشت سرخ شده گوسفندانمان باقی است.
بقیه مردم که تازه متوجه شدند چوپان، دروغگوست، فریاد برآوردند: دزد.. دزد. دزد را بگیرید... ناگهان چهره مهربان و دلسوخته چوپان تغییر کرد. چهره ای خشن به خود گرفت. چوب چوپانی را برداشت و به سمت مردم حمله ور شد. سگها هم او را همراهی میکردند.. برخی مردم زخمی شدند. برخی دیگر گریختند. از آن شب، پدرها و مادرها برای بچه ها، در داستانهای خود شرح میدادند که: عزیزان؛ دورغگویی همیشه هم بی نتیجه نیست. دروغگوها میتوانند از راستگویان هم سبقت بگیرند. خصوصاً وقتی پیشاپیش، چوب، گوسفندها و سگهای نگهبانتان را به آنها سپرده باشید... خوب بخوابید بچهها!
گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟ شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟ پر می زند دلم به هوای غزل، ولی گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟ گیرم به فال نیک بگیرم بهار را چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟ تقویم چارفصل دلم را ورق زدم آن برگهای سبز سرآغاز سال کو؟ رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماند حال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟
سرکار خانم مادر رجب شما بدلیل بند 3 قانون الحاقی تبصره6ماده واحده41 قانون مجازات ... و بنا بدلایل نامطروح در پرونده وشکایت مدعی الهمه مردم و خواننده ترانه ارزشی همه چی آرومه و بنا به ملاحظات اقتصادی در پرونده فوق الذکر به666 سال حبس تزریقی(روش جدید حبس) محکوم واین قانون بدون حق اعتراض بوده واز دیروز لازم الاجاست (((بگیریدشششششششششششش ببندیدششششششششششش آب بدید بخوره شاید خواستیم حکم جدید بدیم!!!)))
/ در این روزهای دشواری، که در طول تاریخ فرصت امتحان ملتهاست، جای شیر خدا و رستم دستان سبز، زین همرهان سخت عناصر دل ما باز شد /یا به قولی مرغ سحر ناله ی ترست را، رها کن کز امروز، ندای شجاعت، در این ملک، آواز شد
منم بهش گفتم اونجای آدم دروغگو ولی میگه ما راست میگیم شماها خودتون دارین می زنین خودتون رو لت و پار می کنین که مظلوم نمایی کنین بعد من بدون هیچ آمارگیری ای فهمیدم که نود درصد مردم ایران خودآزاری دارند حتماً و من هم دروغ میگفتم خودم نمی فهمیدم
ننه زلایا تو عشرت آباد خوب عربی با لهجه لبنانی یاد گرفتی!! دوستان از فرصت پیش آمده!! استفاده کنید . عربی(لبنانی) روسی و چینی و ...... فارسی (لهجه شهر ری) یاد بگیرید.
ننه جون پس چرا کیهان که به قانون مطبوعات پایبند نیست نه توقیف میشه نه کسی بهش میگه بالای چشمت ابرویه. ننه جون با توجه به اینکه روزنامه ی شرق توقیف شد و بعد روزنامه ی اعتماد ملی توقیف شد و بعد هفته نامه ی ایران دخت , من نظرم این است که محمد قوچانی برود سردبیر روزنامه ی کیهان بشود و بعد سردبیر روزنامه ی وطن امروز بشود و بعد سردبیر هفته نامه ی یالثارات بشود. البته شایعاتی وجود دارد که محمد قوچانی از در پشتی وارد دفتر روزنامه های صدای عدالت و اندیشه ی نو هم شده بود که نیروهای لباس شخصی هنوز این موضوع را تایید نکردند. ننه جون می دونم درصد چرت و پرت گوییم داره می زنه بالا ولی چاره ای ندارم چون ممکنه با تیغ سانسورت مواجه بشم. ننه جون خیلی دوستت دارم.
ننه یه سوال: یه آدم با یه عالمه آشغال گوش تو گوشش و توی یه ماشین ضد گلوله و شیشه های بالا و کیپ و فقط در مدت 1 ثانیه:
چه طوری توی یه شهر انگلیسی زبان میشنوه که یه مادر بهش میگه ما شمارو دوست داریم و واسه اثبات حرفش از بچش میپرسه این یارو کیه و بچش اسمه طرفو میگه؟! فقط تو 1 ثانیه ها!!!
ننه راستی تو روز شنبه هرکس خواست آی دی تو اد کنه قبول نکن میگن یه رباطایین که از طرف دکی ادت میکنن و همه چیزاتو چک میکنن!!
ننه من عاشق شدم ننه!!! عاشق اربعین حسینی و 22 بهمن ننه! شاعر میگه رسانه شمایید!
فرزندم شکلات شور یک ذره مرباش ته گرفت، می بخشی!!!!: آی آدمها که بر ساحل نشسته، لب فروبستید در میان شهرهای کشورم ایران سینه رزم آوران نوشکفته در پی برچیدن نو غنچه ای از میان باغ عشق سرور آزادگان خونی ست آی آدمها که بر ساحل نشسته، لب فرو بستید در میان کوچه های تا لبالب مه باز می پیچد صدای ناله ای، هیهات.... می سپارد ره، محکم همچو کوه گرچه چشمانش سلیم است همچنان خونی ست در میانروز هجوم و حمله و کش واکش مردم زینب ام آرام می گرید... باز عاشورا... باز هم کرب و بلای دیگری پیداست
ننه این روزا این آهنگ ورد زبونمه و با دوستان کلی می خندیم ... الان که دیدم تو هم گفتیش خیلی برام جالب شد !!!! ننه این دقیقاً همون چیزیه که ما باید به زووور حالیمون بشه !!!(ضمناً دلم برات تنگ شده بودا ! )
سلام ننه:
پاسخحذفاین ترانه ها خیلی زیاد شده.من خودم شنونده ی بهرام و یاس هستم ننه!
*
سلام مادر دومم (خطاب به زلایا):
مادر جان یه پیشنهاد دارم.پسورد وبلاگ رو از زیر زبون ننه بکش بیا نویسنده دوم وبلاگ شو...جون تو جواب میده!
پ.ن:وقتی میگن صلاح مملکت خویش خسروان دانند من چیکارم این وسط.
*
خطاب به ننه:
ننه این روزا واژه ی دروغگو برام خاطر انگیز شده.........
ای بابا! این آهنگه هم ما رو ...
پاسخحذفراست می گی ننه
پاسخحذفاین همان استفاده از افعال معکوس است، فرزندم رجب... :(
پاسخحذفننه جون
پاسخحذفکجاش؟؟؟ قابل دیدنه یا نه؟!
یکی بود یکی نبود. چوپانی بود که در نزدیکی ده، گوسفندان را به چرا می برد.
پاسخحذفمردم ده، همه گوسفندانشان را به او سپرده بودند و او هر روز مشغول مراقبت از آنان بود.
چوپان،هر روز که گرسنه میشد، گوسفندی را میکشت. کباب میکرد و خود و بستگانش با آن سیر میشدند.. سپس فریاد میزد: گرگ. گرگ. ای مردم. گرگ.... مردم ده سرآسیمه میرسیدند و میدیدند که مانند همیشه، کمی دیر شده و گرگ گوسفندی را خورده است. مردم ده تصمیم گرفتند پولهای خود را روی هم بگذارند و چند سگ گله بخرند. از وحشی ترین و خونخوارترینها.
چوپان به آنها اطمینان داد که با خرید این سگها، دیگر هیچگاه، گوسفندی خورده نخواهد شد. هنوز چند روزی نگذشته بود که دوباره، صدای فریاد چوپان به گوش رسید. مردم دویدند و خود را به گله رساندند و دیدند گوسفندی خورده شده است..
یکی از مردم، به بقیه گفت:
ببینید. ببینید. هنوز اجاق چوپان داغ است. هنوز خرده هایی از گوشت سرخ شده گوسفندانمان باقی است.
بقیه مردم که تازه متوجه شدند چوپان، دروغگوست، فریاد برآوردند: دزد.. دزد. دزد را بگیرید...
ناگهان چهره مهربان و دلسوخته چوپان تغییر کرد. چهره ای خشن به خود گرفت. چوب چوپانی را برداشت و به سمت مردم حمله ور شد. سگها هم او را همراهی میکردند..
برخی مردم زخمی شدند. برخی دیگر گریختند.
از آن شب، پدرها و مادرها برای بچه ها، در داستانهای خود شرح میدادند که:
عزیزان؛ دورغگویی همیشه هم بی نتیجه نیست. دروغگوها میتوانند از راستگویان هم سبقت بگیرند. خصوصاً وقتی پیشاپیش، چوب، گوسفندها و سگهای نگهبانتان را به آنها سپرده باشید...
خوب بخوابید بچهها!
ننه رجب
پاسخحذفننه رجب دارم عربی با لهجه لبنانی (پایین بیروت) یاد میگیرم!!!
راستی !!؟ جون مادرت نزن به عربی چی میشه؟؟؟
قربان تو ننه
سلام ننه همه چی آرومه الا ذهن من و ما
پاسخحذفتا حالا ننه انسانها را در شکل و شمابل حیوان تصور کردی !!! اگه این موضوع برات جاله ننه جان یه سری به من بزن تا ربطش را مسائل امروز بفهمی
قربون ننه روشن فکر
بستگي داره اينو كي بخونه. من كه هميشه وقتي ميشنومش فقط ميخندم. خيلي خوشه به خدا.
پاسخحذففكر كنم اين شعر رو مموتي خونده.
((((((((((:
پاسخحذفخیلی باحال بود ننه.دروغ که حناق نیست.
این ترانه من را یاد خاطراتم می اندازد!
پاسخحذفگفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟
پاسخحذفشیرین من، برای غزل شور و حال کو؟
پر می زند دلم به هوای غزل، ولی
گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟
گیرم به فال نیک بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟
تقویم چارفصل دلم را ورق زدم
آن برگهای سبز سرآغاز سال کو؟
رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماند
حال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟
"قیصر امین پور"
همه چی داغونه
پاسخحذفمگه تو نمی دونی ااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سرکار خانم مادر رجب
پاسخحذفشما بدلیل بند 3 قانون الحاقی تبصره6ماده واحده41 قانون مجازات ...
و بنا بدلایل نامطروح در پرونده وشکایت مدعی الهمه مردم و خواننده ترانه
ارزشی همه چی آرومه و بنا به ملاحظات اقتصادی در پرونده فوق الذکر
به666 سال حبس تزریقی(روش جدید حبس) محکوم واین قانون بدون حق اعتراض بوده
واز دیروز لازم الاجاست
(((بگیریدشششششششششششش
ببندیدششششششششششش
آب بدید بخوره
شاید خواستیم حکم جدید بدیم!!!)))
این ترانه برای راستگوها:
پاسخحذف/ در این روزهای دشواری،
که در طول تاریخ
فرصت امتحان ملتهاست،
جای شیر خدا و رستم دستان سبز،
زین همرهان سخت عناصر دل ما باز شد
/یا به قولی
مرغ سحر ناله ی ترست را،
رها کن کز امروز،
ندای شجاعت، در این ملک، آواز شد
ننه یه نگاه هم به این پایین مایین ها بنداز! هستیم در خدمتتون!
پاسخحذفوای ننه, نمیدونم چی بگم از اینکه انقد همه چی گل و بلبله و شما هی سعی میکنی سیاه نمایی کنی, خب واقعا همه چی آرومه دیگه, انقد تشویش اذهان عمومی نکن!
پاسخحذففرزندم خدا کوچولو
پاسخحذفچه جوابی؟؟؟ دندون شکن نباشه ها!!!!
فرزندم عالیه
پاسخحذفمنظورت این بود که این آهنگه هم ما رو با دروغگوها آشنا کرد؟؟ موافقم!!!!
فرزندم کاکتوس
پاسخحذفبا این داستان که تعریف کردی دیگه خواب به چشمم نمی ره!!! مجبورم هر روز برم خیابون قدم بزنم!!!
فرزندم ترنج
پاسخحذفزیاده خواهی هم حدی داره!! یک جاش رو انتخاب کن تا به بقیه هم برسه!!!!
فرزندم علی بابا و ...
پاسخحذفمی شه الجون ال امی لا زدن!!!! تازه از لبنان برگشته ام!!!!
فرزندم سولماز
پاسخحذفاتفاقا ذهن منهم آرومه! بعد از ضربه باتون هنوز در حالت کما به سر می برم!!!!
فرزندم خرمگس
پاسخحذفعشرت آبادی؟؟ یه سری به من بزن!!!
فرزندم شکلات شور
پاسخحذفبا سرعت نور حرکت می کنی ها!! کلی خندیدم.
فرزندم یاسمن
پاسخحذفمنظور مادرم هم همین بود دیگه!! چرا بلبل هارو خفقان گرفتوندنشون که همه چی آروم شده؟؟؟؟؟
فرزندم شیما
پاسخحذفبا اون عینک قیافه ات خیلی مرموز می زنه!!! بنظرم می خوای یه وبلاگ جدید راه بندازی؟!!
منم بهش گفتم اونجای آدم دروغگو ولی میگه ما راست میگیم شماها خودتون دارین می زنین خودتون رو لت و پار می کنین که مظلوم نمایی کنین
پاسخحذفبعد من بدون هیچ آمارگیری ای فهمیدم که نود درصد مردم ایران خودآزاری دارند حتماً و من هم دروغ میگفتم خودم نمی فهمیدم
... نه , فریاد می زنم نه , نه به نشانه ی مخالفت که به نشانه ی اراده
پاسخحذفبی رحمانه فریاد می زنم نه و ترحم کردن را واگذار می کنم به آنانکه ...
عزیزم م.ص
پاسخحذفمگه نمیدونی !! شرط استخدام در ۲۰:۳۰ اینه که اول..................
خوب طبیعی که این عزیزان دیگه ا............
ننه زلایا
پاسخحذفتو عشرت آباد خوب عربی با لهجه لبنانی یاد گرفتی!!
دوستان از فرصت پیش آمده!! استفاده کنید . عربی(لبنانی) روسی و چینی و ...... فارسی (لهجه شهر ری)
یاد بگیرید.
ای ننه دست رو دلمون نذار که خونه.
پاسخحذفننه دروغگو کیه؟ ننه دروغگو چیه؟
پاسخحذفاین آقای ...... دروغ نمی گه از اونجا که عالم و کارشناسه داره راه انیشتین رو
ادامه می ده که دو دو تا چهار تا نمی شه .
داره موفق هم می شه چون در عرض یه مدت خیلی کوتاهی جهان رو درگیر خودش کرده .
و همه در حیرت هوش و ذکاوت این بشر موندن .
..................
..................
با تشکر
فرزندم م. ص
پاسخحذفشده!!! شما نمی بینی!!! یکسری به پشت تلویزیونت بزن دستگیرت می شه!!!
فرزندم ال علی بابا چینگ چونگ اف
پاسخحذفاین اثرات مبارزه با استکبار جهانیه!!!!
فرزندم آرام
پاسخحذفخونه کجا پیدا می شه توی این وضعیت گل و بلبل!!! راستی اگه سراغ داشتی خبرم کن، شاید یکهو زد به سرم و ازدواج کردم!!!!
فرزندم ترنج
پاسخحذففلاشر هام روشنه!!! مگه نمی بینی؟؟؟
فرزندم شکلات شور
پاسخحذفمنم عاشق نون بیار کباب ببرم!!!!!
آرامش قبل از سونامی ننه.
پاسخحذفننه جون همه چیز توی اوین آرومه یا توی اجتماع؟؟؟
پاسخحذفزلایا کامنت هات خیلی باحاله به قول لبنانی های مقیم ایران"ژژژژژژمیل)
راستی زلایا مرا که میشناسی؟؟
فردا خاک خوزستان عطراگین میشه!!!
پاسخحذفتازه به جز این اشاره میکند به این که" من چقدر خوشبختم و غصه ها خوابیدن"واقعا باید به خواننده بابت کلفتی پوستش تبریک گفت.
پاسخحذفمادر هفته ديگر مي خواهم بروم پيش عزيزي كه هم مهندس بود و هم بازرگان.
پاسخحذفتو نمياي؟
فرزندم نگار
پاسخحذفمی شناسمت!! ای خس و خاشاک!!!
فرزندم شکلات شور
پاسخحذف22 بهمن واسه ات می آرم که کبابت حاضر باشه، غذا از دهن نیفته!!!
فرزندم اهوازیا
پاسخحذفعوضش شما برید اونجا!!!!!!!!!!
فرزندم سیمور
پاسخحذفکرگدن هم پوستش کلفته!!! می خوای یک پیام تیریک هم واسه اون بفرستیم؟؟؟
فرزندم قاسم
پاسخحذفمن پام درد می کنه نمی تونم بیام ولی اگه رفتی یک فاتحه هم از قول من بخون، انسان وارسته ای بود. خدایش بیامرزد.
ننه جون پس چرا کیهان که به قانون مطبوعات پایبند نیست نه توقیف میشه نه کسی بهش میگه بالای چشمت ابرویه.
پاسخحذفننه جون با توجه به اینکه روزنامه ی شرق توقیف شد و بعد روزنامه ی اعتماد ملی توقیف شد و بعد هفته نامه ی ایران دخت , من نظرم این است که محمد قوچانی برود سردبیر روزنامه ی کیهان بشود و بعد سردبیر روزنامه ی وطن امروز بشود و بعد سردبیر هفته نامه ی یالثارات بشود.
البته شایعاتی وجود دارد که محمد قوچانی از در پشتی وارد دفتر روزنامه های صدای عدالت و اندیشه ی نو هم شده بود که نیروهای لباس شخصی هنوز این موضوع را تایید نکردند.
ننه جون می دونم درصد چرت و پرت گوییم داره می زنه بالا ولی چاره ای ندارم چون ممکنه با تیغ سانسورت مواجه بشم.
ننه جون خیلی دوستت دارم.
ننه فکر کنم خواننده اش ایران نبوده .
پاسخحذففرزندم کاکتوس
پاسخحذفمحمد قوچانی توی امتحان گزینش کا. گ. ب قبول نشد!!!!
فرزندم نوستوس
پاسخحذفحدس ات درسته!!! وقتی رفته بود روسیه اینو خونده!!!!
مادرم زلایا:
پاسخحذففقط یه پیشنهاد بود...دندون شکن بودن یا نبودنش رو به پای من نمی نویسن!
در ضمن:
به ننه نمیاد انقدام خشن باشه...یه جوری باهات راه میاد!
:)))))
پاسخحذفپیرو قضیه آنجای آدم دروغگو : من چقدر خوشبختم!!!
ننه راستی کجای آدم دروغ گو؟؟؟
پاسخحذفاونجای خودش یا یکی دیگه از فامیلهاش؟؟؟؟!!!!
ننه میگن دکی مدیریت وبلاگم میکنه!! بریم زنبیل بزاریم؟؟؟؟!!!!
ننه یه سوال:
یه آدم با یه عالمه آشغال گوش تو گوشش و توی یه ماشین ضد گلوله و شیشه های بالا و کیپ و فقط در مدت 1 ثانیه:
چه طوری توی یه شهر انگلیسی زبان میشنوه که یه مادر بهش میگه ما شمارو دوست داریم و واسه اثبات حرفش از بچش میپرسه این یارو کیه و بچش اسمه طرفو میگه؟! فقط تو 1 ثانیه ها!!!
ننه راستی تو روز شنبه هرکس خواست آی دی تو اد کنه قبول نکن
میگن یه رباطایین که از طرف دکی ادت میکنن و همه چیزاتو چک میکنن!!
ننه من عاشق شدم ننه!!!
عاشق اربعین حسینی و 22 بهمن ننه!
شاعر میگه رسانه شمایید!
فرزندم خداکوچولو
پاسخحذفتوجه داری که حرفهای من از بیخ و بن بی ربطه!!! فقط از کلمات متنهای شما استفاده می کنم!!!
ننه , شوهر من هم که از کما بیرون اومد همین آهنگ رو خوند.
پاسخحذفهمه چی آرومه ........
من چقدر خوشحالم.......
همه جا آرروووووومه.....
ننه جون
پاسخحذفصبح که از خونه میری بیرون بپا دم در موتوری , دوچرخه ای , زباله ای ........... نباشه. خدایی نکرده....
درود بر مادر رجب
پاسخحذفننه جان؛ چرا نام میبری؟
اسم بنده خدا را میآوری و میگویی آنجایش؟!!!
فرزندم شکلات شور
پاسخحذفیک ذره مرباش ته گرفت، می بخشی!!!!:
آی آدمها که بر ساحل نشسته، لب فروبستید
در میان شهرهای کشورم ایران
سینه رزم آوران نوشکفته
در پی برچیدن نو غنچه ای
از میان باغ عشق سرور آزادگان
خونی ست
آی آدمها که بر ساحل نشسته، لب فرو بستید
در میان کوچه های تا لبالب مه
باز می پیچد صدای ناله ای، هیهات....
می سپارد ره، محکم همچو کوه
گرچه چشمانش سلیم است
همچنان خونی ست
در میانروز هجوم و حمله و کش واکش مردم
زینب ام آرام می گرید...
باز عاشورا...
باز هم کرب و بلای دیگری پیداست
ننه این روزا این آهنگ ورد زبونمه و با دوستان کلی می خندیم ... الان که دیدم تو هم گفتیش خیلی برام جالب شد !!!! ننه این دقیقاً همون چیزیه که ما باید به زووور حالیمون بشه !!!(ضمناً دلم برات تنگ شده بودا ! )
پاسخحذفای وای تو که پیش رضا گفتی مجردی!!!!
پاسخحذفبه به چشمون روشن تازه بچه هم داری ننه!
همین دیگه
حالا رجب کجا هست ننه
راستی این هم استانی ما (دکتراطاعت) زنده است؟؟؟
پاسخحذفخبر داری؟؟؟
فردا که بهار اید ازاد و رهاهستیم نه ظلم ونه زنجیری در اوج ..................ننه شعر گفتی یاد این سرود افتادم
پاسخحذف