من گرهی روسریم را سفت میکنم
نمیگذارم کنج سرد دربند، فراموش شوی ننه
قربان تو؛ مادر رجب
فرزندم رجب
طوفان درست کردهاند که روسری مرا با خودش ببرد
که من بدوم دنبالش تا تو را از یاد ببرم
نه ننه، من بیدی نیستم که به این بادها بلرزم
راحتت کنم؛ چاییدند
قربان تو؛ مادر رجب
قربون رجب و ننه رجب!!!
پاسخحذفژیدات کردم بعد کلی دلتنگی!!!
چاییدن
اینو خوب اومدی!!
ما هم بیدی نیستیم که بااین طوفانها نه بادها بلرزیم ریشه مون کلی توی دلِ خاک ریشه دوانده..........
پاسخحذفننه جان این طوفان بوی رجب میدهد. یادشان رفته پالایشش کنند!
پاسخحذفکجای کاری ننه؟
در این دوره زمانه تعطیلی 2روزه هم بوی رجب میدهد. اصلاً همه جا بوی رجب میدهد... وای چقدر بو!
آره مادر روسريت رو محكم بچسب كه دچار هارپ گرفتگي نشيم
پاسخحذفننه جون
پاسخحذفزدی به هدف!!! این سناریو دیگه خیلی قدیمی شده!! دیدی که کسی هم تحویلش نگرفت.
چاییدن؟!؟!
پاسخحذفدیگه چیکار باید بکنن؟!؟
می دونیم ننه آخه ما در مقابل بادهای قوی تر از اینش محکم تر استادین این که چیزی نیست
پاسخحذفباد فقط گره روسریت را محکم میکند
پاسخحذفما همه گره روسری مان را سفت می کنیم و پشت در اوین می نشینیم
پاسخحذفتازه ما اینجا یک عالم سنجاق هم داریم اگر بخواهید
نه خواهر خودم را منظور داشتم. سووتفاوت نشود یک وقتهایی.
پاسخحذفننه این طوفان فقط رو سری تو رو نمیبره
پاسخحذفمی خواد کلاه ما رو هم برداره
ولی نمیزارم
خیالت راحت باشه