۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

آگهی 13 خرداد 1389


فرزندم رجب


علیرضا بهشتی شیرازی و محمد نوری‌زاد را بردند دربند همگانی

اگر شانس آوردی و با آن‌ها هم‌دربندی شدی

زیاد حرف نزن ننه، فقط گوش کن و تاریخ معاصر و از همین چیز میزها یاد بگیر


قربان تو؛ مادر رجب


+

+

۲۱ نظر:

  1. راستی ننه! چند وقت است بخش نظراتت ما را تبلیغاتی حساب می کند!
    نفسمان بند آمد از بس می فرستیم تا یکبار ارسال شود!
    ننه جان! طرح مبارزه با نوامیس راه نیانداخته ای که؟!؟!

    پاسخحذف
  2. ننه کدخدا سبیل تکان داد یکسری ارذل از دربند بیرون کرد رجب توش نبود اگه بود ننه جان شیرینی یادت نره

    پاسخحذف
  3. تاریخ معاصر مگه یادگرفتنی هم هست ننه؟! ما که خیلی شیرفهم شدیم از بس که زندگیش کردیم! رجب هم... مادرِ رجب هم... مگه نه؟ اشتباه می کنم؟!

    پاسخحذف
  4. ننه ! اینجا هم که ما هستیم دربند همگانی محسوب می شود ؟

    پاسخحذف
  5. ننه جون
    من حقیر رو با کار بزرگان چه کار!!!!
    من وبلاگ نویس نیستم اما وبلاگ نویسان را دوست دارم!!!!

    پاسخحذف
  6. راستش ننه وبلاگ ندارم چون قلم خوبي واسه نوشتن ندارم .اما يه ادرس ايميل دارم چون نامه نوشتن و ارتباط چيز خوبيه!!!

    پاسخحذف
  7. سلام ننه
    قبلا هم گفتم که خیلی اسکلتیم
    /oskol/
    اصلا ننه تو اشاره کنی خورد و خمیر شون می کنیم

    وای اگر که ننه رجب حکم جهادم دهد.

    (حال کردی ننه؟
    فقط جدی نگیری ها ننه

    نکنه یه موقع باور کنی و حکم کنی ها
    اون موقع من که نیستم)

    پاسخحذف
  8. سلام ننه جونم
    دستم به دامنت
    تو دوست و آشنا زیاد داری این آدرسو بهشون بفرست اونا هم رای بدن
    http://www.persianorarabiangulf.com/index.php
    نمی دونم چی شده که هی داره درصد عربا زیادمیشه بدون اینکه تعداد رای دهنده هاشون تغییر کنه
    قربون دستت

    پاسخحذف
  9. فرزندم رجب

    از وقتی حرکات مهندسی‌شده را در مراسم دیدم، از فرستادن تو به دانشگاه برای مهندس شدن پشیمان شده‌ام!

    قربان تو؛ مادر رجب

    پاسخحذف
  10. سلام کاکتوس جدید(که اون بالا کامنت گذاشتی)
    این یک هشدار جدیه!! اگه یه کامنت دیگه با اسم کاکتوس بذاری من اسممو عوض می کنم!

    پاسخحذف
  11. زندگی کردن من مردن تدریجی بود
    آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم
    ...این نیز بگذرد

    پاسخحذف
  12. ننه! ساله نوی یو هم تسلیت.
    ننه! دلم تنگیده بود.
    ننه! ایشالا از بند در میان باهم میریم دربند.

    پاسخحذف
  13. ننه راست می گویند تهران بعضی جاهایش بوی شقایق می دهد این روزها؟

    پاسخحذف
  14. ننه راست می گویند در سالگرد ( حمله ملخها به تهران و کلان شهرها!) در این اوضاع گل و بلبلی و نرم و بوته آلوئه ورا(!) تعداد لا اقل365004بلبل بیچاره از شدت پربلبلی(!) با هم تصادف کرده و کشتانده شده اند؟!

    پاسخحذف
  15. سلام مادر رجب
    نمی دونید چه بغضی دارم از خوندن وبلاگتون
    وای مادر رجب اگه بدونید چه حال خرابیم این روزا واسه همه اونایی که پرکشیدن
    مادر رجب اگه بدونی چه حالیم واسه اونا که پیش رجب تو هستن
    اگه بدونی چقدر تن و بدنم توی این یک سال لرزیده
    اگه بدونی پارسال این موقع هر روز و هر روز با بغض نیومدن خاتمی 5 صبح بیدار میشدم و سر کار می رفتم مثل همه این 8 سالی که کار می کنم از 5 صبح ولی فقط پارسال بود که از سرکار مستقیم می رفتم ستاد و یکسره تا 11-12 شب جوون می کندیم ...
    وای مادر رجب ...

    پاسخحذف
  16. راستی مادر رجب
    ماها در بند همگانی هستیم
    اوین و همه جاهای دیگه همه بنداش، بند خصوصیه چون همه رو راه نمی دن .
    ولی این ور عمومیه، بزرگترین بند عمومی

    پاسخحذف
  17. مادر جان، از سیزدهم به این طرف خبری نشده که بهمون بگی؟

    پاسخحذف
  18. آنکس که اسب داشت غبارش فرو نشست/گرد سم خران شما نیز بگذرد
    بازم صبوری کن ننه! صبوری !
    میدونم سخته ولی اگه مواظب نباشیم یه کاری میکنیم 30 سال دیگه بچه هامون طلب کار میشن ها!

    پاسخحذف
  19. اوا ننه !!! نکنه رجب حواسشو پرت کنه دیگه نتونه از اون نامه ها بنویسه ؟

    پاسخحذف